Monday, May 31, 2010

ناطق نوری، اینها مثل کوزه بند زده شده اند که دست بهشان بخورد میریزند


در حاشیه دیدارهای اخیر با ناطق نوری، در محافل سیاسی گفته می شود
«ناطق" از بیم جان ساکت است. درحالی که حرف بسیار دارد به یکی از دوستانش گفته: "اینها مثل کوزه بند زده شده اند که دست بهشان بخورد میریزند. هیچ کارش نمیشود کرد. شاه در سال 56 چند هزار آدم دست از جان شسته و آموزش دیده داشت. حالا با همه زوری که می زنند از شیراز و مشهد و تبریز و اصفهان هم نفر جمع می کنند 4 هزار فدائی در میانشان نیست که تازه اینها هم دنبال لقمه چرب اند. زمان به سرعت می گذرد و فرصتی هم باقی نمی مانند. مگر با تحمیلجنگ ناصر را زمین نزدند؟ از بغل گوشش از نسل اولی ها سادات را بیرون نکشیدند و از نسل بعدی مبارک را؟»

به گزارش خبرگزاری های داخلی، یک هیات از جانب جامعه روحانيت مبارز با علي اكبر ناطق نوری دبیرکل سابق این جامعه دیدار کرد. این دیدار با هدف تامین نظر و جلب دوباره ناطق نوری به جبهه راست و جامعه روحانیت صورت گرفت، اما پیش از همه باید آن را نگرانی جناح راست از نزدیک شدن ناطق نوری به جبهه مخالف اوضاع کنونی کشور دانست. ناطق نوری رئیس مجلس پنجم و سخنگوی جسور فراکسیون 91 نفره ای است که در زمان آیت الله خمینی در اختلاف میان خامنه ای و موسوی، طرف خامنه ای را گرفت و معروف شد به فراکسیون خامنه ای! در آن زمان خامنه ای رئیس جمهور کم اختیار نظام بود.
از آستانه انتخابات ریاست جمهوری و دوران پس از کودتای 22 خرداد، حسن روحانی و امامی كاشانی دو عضور دیگر جامعه روحانیت نیز بعنوان اعتراض به کودتای انتخاباتی در جلسات این جامعه شرکت نمی کنند. گفته می شود که امامی کاشانی درجلسه اعضای شورای نگهبان با علی خامنه ای که پس از کودتا و به بهانه بررسی تقلب در انتخابات تشکیل شده بود، تقلب در انتخابات را تائید می کند که جنتی خطاب به خامنه ای، در همان جلسه می گوید: ایشان(امامی کاشانی) تحت تاثیر القائات قرارگرفته و فریب خورده اند!
در روزهای اخیر، مهدی کروبی دبیرکل سابق مجمع روحانیون مبارز نیز برای عیادت به منزل علی اکبر ناطق نوری رفت. از دیدار و مذاکرات روسای مجلس پنجم و مجلس ششم نیز گزارشی منتشر نشده است. گفته شده که ناطق نوری براثر یک تصادف تحت عمل جراحی تاندوم پا شده است، اما اعلام نشده که ماجرای آن تصادف و یا حادثه چه بوده است!
ناطق نوری اکنون رئیس کل بازرسی بیت رهبری و مشاور اوست و درعین حال معترض به وضع کنونی! و به همین دلیل مانند هاشمی رفسنجانی و خاتمی و کروبی در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری احمدی نژاد شرکت نکرد.

Sunday, May 30, 2010

پدر مارو در اوردین اینقدر گفتین این جنبش رهبر دارد


.به نظرمن رهبر این جنبش در درجه اول مردم ایران هستند و انها به موقع با حرکات خود این جنبش را رهبری میکنند شما باید این مسیله را امروز از یادنبرید که اتحاد رمز پیروزی است و عده ای با ذکر نام اقایان کروبی و موسوی سعی در یک بعدی کردن این جنبش دارند که در نتیجه به نفع جنبش سبز نخواهد بود.بینید در حال حاضر تمام مردم در زیر پرچم سبز قرار دارند از چپی گرفته تا پادشاهی و ملی مذهبی و بلاخره همه وهمه .مردم خود میدانند که در راس این جنبش اقایان موسوی و کروبی وبانو زهرا رهنورد و رفسنجانی قرار دارند .البته روحانیون مبارزی که چه در زندان وچه در صحنه هستند رانباید فراموش کرد .واقعا در مواردی خود من هم بعضی موا قع از موضع گیری جوامع خارجی مخصوصا اروپا و امریکا سر گیجه میگیرم و فکر میکنم که دستهایی در کار است تا این جنبش را کمرنگ کند.خوب پر روشن است که پولهای کلان زیر پوشش زنجیره های اروپایی و روسیه به ان کشورها سرازیر است و هیچ کسی بهتر از این دولت بی سواد و رهبر نادان نیست تا راهگشای اینکار باشد.حرکت میلیونی جنبش ازادیبخش سبز ایران این مناسبات را به هم زد و به قو ل خودمان کاسه کوزه ابر قدرتها را شکاند و مشق نوشته شده برای ایران را خط زد .خلاصه کلام اینکه این جنبش تا پیروزی نهایی ایستاده و با اتحاد و همبستگی بر این دژخیمان پیروز خواهد شد پس بایید رهبر را پس از پیرزوی در یک رفراندوم انتخاب کنیم شایدمن دوست دارم پادشاه اینده ایران یک بانو باشدو میخواهم به زهرا رهنورد رای دهم تا دومین پادشاه زن ایرانی باشد.(البته این یک مثال بود

Saturday, May 29, 2010

ایا اسلام باعث عقب افتادگی فکری و اقتصادی میشود




سالهاست بدنبال جواب این سئوال هستم و با افراد مختلف با مذاهب و باورهای مختلف گفتگو کرده ام و بیشتر انهایی که مسلمان بو دند بدون تعصب اسلام را باعث عقب افتادگی مردم در کشورهای اسیایی دانستند و باتکیه بر اینکه برخی از قوانین اسلامی در قرن ٢١ قابل اجرا نیست انرا بیخیال شده اند.مثلا در اسلام بهره حرام است پس به قول لوطیها بیخیال بانک.در برابری حقوق زن و مرد هم بیخیال زن.در علم و نجوم هم بیخیال چون اسمان را چند ستون نگه داشه .البته به اقایان بد نمیگذرد چون چند زنی در اسلام رایج است پس بیخیال ازدواج.اقتصاد به قول امام مال خر است پس بیخیال اقتصاد.ازادی در سخن و مطبوعات هم غربیست پس بیخیال ازادی.در گرمای وسط تابستان چادر سیاه و شلوار و روسری اجباریست پس بیخیال استخرو لب دریا.خوردن ماست و خیار در تابستان حرام است پس بیخیال عرق.هنر شعر و مجسمه سازی در اسلام اوخ اوخ ددم وای بیخیال اصلا حرفشو نزن.راهپیمایی به دور حرم حلال است اما در میدان ازادی وای برمن بیخیال.پوشیدن استین کوتاه برای زنان بیخیال ممنوع و برای مردان باخیال شلاق است پس بیخیال.راهپیمایی بدون اجازه برای بسیج حلال است و برای سبزها ٢ باربیخیال .انتخابات ازاد کلا بیخیال.روزنامه واینترنت و بلاگ برای مزدون ازاد و برای سبزها بیخیال.اصلا در اسلام همه چیز بیخیال .حلال=هلال برای مونگولهای بسیجی.راستی ٢٢ خرداد بسیج و سپاه بیخیال

جبش ازادیبخش سبزایران٢٢ خرداد با دست پر به استقبال کودتاچیان خواهد رفت.

پس از سالها شکنجه زندان و تجاوز به فرزندان انقلاب ,این نیروی جوان در زیر پرچم سبز با مشتی گره کرده به استقبال کودتاچیان خواهد رفت .تنها وظیفه ما در اینروز پیوستن به انهاست تا با حظور میلیونی خود بار دیگر حقانیت خود را به جهانیان ثابت کنیم و بگوییم که خواسته ما مردم ایران ازادی و استقلال است نه استبداد مذهبی و دیکتاتوری.این دولت با حیله و فریب رهبر بر سر کار است.درست مانند مجلس خنده دار و سازمان اطلاعات عقب افتاده که بدست عده ای ساواکی خاین به شاه و قصاب و نانوا اداره میشود حتی سیاهی لشکر انها واراتی است و از منگولها در خط اول هر سخنرانی استفاده میشود(دقت کنید به مطلب :زیر عنوان پسر نمازی نوشته امید پیروی.)فیلم را حتما ببینید و بعد به عمق فاجعه پی خواهید برد که این رژیم دیکتاتور در زندانهاو خیابانها از چه افرادی استفاده میکند شرم و ننگ تاریخ به رهبری که اینگونه تکیه به قدرت داده و دست بردارنیست وبا دادن قدرت به چنین منگولهایی در دولت، مجلس، سپاه و بسیج بر مردم حکومت میکند.عمر این کودتاچیان سر امده و جنبش ازادیبخش سبز به زودی این ضحاک را به زباله دان تاریخ خواهد انداخت.به امید انروز



پسر نمازی - ملت همیشه در صحنه
ما کوچک كه بودیم میرعماد زندگی میکردم. در محلمان یک بقالی داشتیم به نام فروشگاه نمازی. صاحب فروشگاه كه آقای نمازی بود یک پیرمرد خوش اخلاق و مهربان بود كه از او آدامس و کلوچه پم پم میخریدیم. ولی یک بار كه من یک صد تومانی از کیف مامانم کش رفته بودم (چون شبیه ده تومانی بود!) آقای نمازی به من بیسکویت نداد و اسکناس رو نگه داشت كه بعداً داد به مادرم. یک بار هم كه از آقای نمازی پرسیدم كه این آدامس دو تومانی ها چنده کلی به من خندید که خب دو تومانه دیگه. یک بار هم یادم میاد كه من رو فرستاده بودند كه یک چیزی از آقای نمازی بگیرم برم خونه كه وقتی از آقای نمازی قیمت گرفتم به او گفتم بگذارید ببینم جای دیگه ارزانتر میده یا نه و رفتم از بقالی کوچه بالایی خریدم! بعداً پدر و مادرم بهم گفتند كه این خیلی حرف بدی بوده و نباید میگفتم.این آقای نمازی یک پسری داشت به اسم "پسر آقای نمازی" كه بعضی وقتها در مغازه می نشست و همیشه یک پیراهن قهوه ای می پوشید. پسر آقای نمازی كه بطور خلاصه به او میگفتیم پسر نمازی یک کمی خل وضع بود و از همان بچگی میدانستیم كه پسر نمازی عقب مانده ی ذهنی (یا به عبارتی منگل) است ولی به ما گفته بودند که این را جلوی آقای نمازی نگوییم. فقط نمیدانم كه چطور بود كه پسر نمازی از همهٔ کسانی كه اطرافمان میشناختیم معروفتر بود و همیشه او را در صفحه ی اول روزنامه ها و در تلویزیون میدیدیم، مخصوصاً در نماز جمعه ها و همهٔ تظاهرات ها. بطوری که یکی از تفریحات سالم ما این شده بود كه جلوی تلویزیون می نشستیم و وقتی كه ملت همیشه در صحنه را نشان میداد مسابقه می گذاشتیم كه کی میتونه زودتر پسر نمازی رو تو جمعیت پیدا کنه! معمولا پیدا کردنش هم کار زیاد سختی نبود چون همیشه در نزدیکترین نقطه نسبت به دوربین می ایستد و با پیراهن قهوه ای و عینک بزرگ ته استکانی خیلی تابلو است و سرش هم که همیشه رو به دوربین است. در واقع به پسر نمازی "دوربین یاب" هم میگوییم چون گذشته از اینکه بقیه ی ملت در تصویر به کجا نگاه میکنند،



پسر نمازی بدون استثناء به سمت دوربین نگاه می کند
.:البته پسر نمازی از زمانی که پیراهن قهوه ای اش برایش کوچک شده یک پیراهن چهارخانه سبز میپوشد و فکر کنم تا بیست سال آینده همان را بپوشد مگر اینکه به او بگویند كه سبز رنگ مشکلداری است و یک پیراهن دیگر به او بدهند














فقط خودتان می توانید تصور کنید که گروه قابل توجهی از این افرادی که به عنوان ملت همیشه در صحنه سالیان سال به خورد ما داده شده اند از کجاها می آیند.












. یکروز یکی از همسایه ها داشت با آقای نمازی در مورد اینکه خانه شان را می خواهند بفروشند یا اجاره دهند صحبت می کرد. پسر نمازی یکهو پرید وسط حرفشان و گفت: اگر من جای شما بودم خانه را میفروختم و میریختم به حساب شماره ۱۰۰ امام!!! آقای نمازی هم به همسایه اشاره کرد که این بچه بنده خدا عقلش ناقصه، شما جدی نگیرید.دو تا عکس زیر از یک مستند بی بی سی در مورد ایران است که پسر نمازی را در صف اول تظاهرات روز قدس نشان می دهد. در دققیه ی ۲۵ فیلم می توانید ببینید كه این پسر چه علاقه ای به دوربین دارد و یک لحظه كه کسی بین او و دوربین قرار میگیرد تمام تلاش خود را میکند تا دوباره به محبوبش برسد



.http://www.facebook.com/video/video.php?v=190893369389 فیلم را حتما ببینید

Wednesday, May 26, 2010

اقای اطلاعاتی من فرزند شهیدم




آقای اطلاعاتی عزیز که بنده را فالو می کنین و پرینت لحظه به لحظه از کامنت ها و نوت های من را به رئیس احمق تر از خودت میدی. در کشوری که به قول رئیس جمهور تو، آزادی 100 درصد وجود داره من به عنوان کسی که شهروند اینجام فارغ از دختر سردار فلانی یا دختر خانوم مدیر فیلان جا بودن، یه آدم ام و حق دارم حرف بزنم. لااقل توی گودر. شما که انقدر شعور ندارین که به مادرم که امروز از مراسم بزرگداشت پدرم برگشته بود زنگ می زنید و به خیالتون تهدید می کنید. شما که حرمت عزادار بودن یه زن رو که از 16 سالگی تا حالا صلیب زندگی رو به تنهایی به دوش کشیده و همه ی امیدش توی این زندگی مزخرف جنین حالا بیست و هفت ساله ای از یه زندگی مشترک دو ماهه است، نگه نمی دارین. شما که قلب ندارین. شما که نمی فهمید اگر پشت اون میز نشستید حاصل زحمت پدر و مادر من و امثال اونا بوده. شما که وقت جنگ پیش زنتون خوابیده بودید یا مادرتون داشت پوشکتون رو عوض می کرد. بهتون اخطار می کنم این آخرین باره که مادر من رو آزار میدین. بهتون اخطار می کنم. به خون پدرم قسم؛ به خونی که امروز از شدت فشار عصبی از بینی مادرم می ریخت اگه تار مویی از سر مادرم کم بشه دنیا رو بر سرتون خراب می کنم. من توی دنیا کسی و چیزی غیر از مادرم ندارم. جون ام هم به اندازه ی سر سوزنی برام عزیز نیست. من دختر داوود هستم احمق ها. فرمانده گردان ویژه كربلا لشگر قدس گیلان. خون اون توی رگ های من ه. از هیچکس هم غیر از خدا نمی ترسم.به این عکس ها خوب نگاه کنید آقا. شرم کنید
مطلب از نیرواناNirvana :

Sunday, May 23, 2010

اگر هخامنش به فراموشی سپرده شود ، گناه ماست که به فرزندانمان نیاموختیم



*مگر هزارها چیز دیگرکه به فرزندانمان می آموزیم ، در کتاب های درسی آمده اند؟؟؟ *
*پس گناه خودمان را گردن دیگری میاندازیم *
*خود ما چقدر آگاهی داریم؟ چقدر از پیشینه و تاریخمان اطلاع داریم *

* اگر آگاهی داشتیم انقدر تکرارش نمی کردیم *

آیا میدانید : حذف بخش هخامنش از کتاب درسی تاریخ به تصویب رسید؟

آیا میدانید : فرزندان ما دیگر حتی اسم کوروش کبیر را نمیشناسند؟

آیا میدانید : 29 اکتبر روز جهانی کوروش کبیر است و این روز فقط در تقویم ایران نیست؟

آیا میدانید : چند سال دیگر ، با نابودی کامل تخت جمشید باید سپاسگذار کشورهایی چون فرانسه باشیم که چندی از تخت جمشید را در موزه های خود حفظ کردند

*آیا میدانید ؟*
*ـ آیا میدانید:** اولین سیستم استخدام دولتی به صورت لشگری و کشوری به مدت ۴۰سال خدمت و سپس بازنشستگی و گرفتن مستمری دائم را کورش کبیر در ایران پایه گذاری کرد.

ـ آیا میدانید : کمبوجيه فرزند کورش بدلیل کشته شدن ۱۲ ایرانی در مصر و اینکه فرعون مصر به جای عذر خواهی از ایرانیان به دشنام دادن و تمسخر پرداخته بود ، با ۲۵۰ هزار سرباز ایرانی در روز ۴۲ از آغاز بهار ۵۲۵ قبل از میلاد به مصر حمله کرد و کل مصر را تصرف کرد و بدلیل آمدن قحطی در مصر مقداری بسیار زیادی غله وارد مصر کرد . اکنون در مصر یک نقاشی دیواری وجود دارد که کمبوجیه را در حال احترام به خدایان مصر نشان میدهد. او به هیچ وجه دین ایران را به آنان تحمیل نکرد و بی احترامی به آنان ننمود.

**ـ آیا میدانید :** داریوش کبیر با شور و مشورت تمام بزرگان ایالتهای ایران که در پاسارگاد جمع شده بودند به پادشاهی برگزیده شد و در بهار ۵۲۰ قبل از میلاد تاج شاهنشاهی ایران رابر سر نهاد و برای همین مناسبت ۲ نوع سکه طرح دار با نام داریک ( طلا ) و سیکو ( نقره) را در اختیار مردم قرار داد که بعدها رایج ترین پولهای جهان شد

**ـ آیا میدانید :** داریوش کبیر طرح تعلیمات عمومی و سوادآموزی را اجباری و به صورت کاملا رایگان بنیان گذاشت که به موجب آن همه مردم می بایست خواندن و نوشتن بدانند که به همین مناسبت خط آرامی یا فنیقی را جایگزین خط میخی کرد که بعدها خط پهلوی نام گرفت . *

**ـ آیا میدانید :** داریوش در پایئز و زمستان ۵۱۸ - ۵۱۹ قبل از میلاد نقشه ساخت پرسپولیس را طراحی کرد و با الهام گرفتن از اهرام مصر نقشه آن را با کمک چندین تن از معماران مصری بروی کاغذ آورد

**ـ آیا میدانید :** **داریوش بعد از تصرف بابل ۲۵ هزار یهودی برده را که در آن شهر بر زیر یوق بردگی شاه بابل بودند آزاد کرد **

ـ آیا میدانید : داریوش در سال دهم پادشاهی خود شاهراه بزرگ کورش را به اتمام رساند و جاده سراسری آسیا را احداث کرد که از خراسان به مغرب چین میرفت که بعدها جاده ابریشم نام گرفت

**ـ آیا میدانید :** اولین بار پرسپولیس به دستور داریوش کبیر به صورت ماکت ساخته شد تا از بزرگترین کاخ آسیا شبیه سازی شده باشد که فقط ماکت کاخ پرسپولیس ۳ سال طول کشید و کل ساخت کاخ ۸۰ سال به طول انجامید *
*
**ـ آیا میدانید :** داریوش برای ساخت کاخ پرسپولیس که نمایشگاه هنر آسیا بوده ۲۵ هزار کارگر به صورت ۱۰ ساعت در تابستان و ۸ ساعت در زمستان به کار گماشته بود و به هر استادکار هر ۵ روز یکبار یک سکه طلا ( داریک ) می داده و به هر خانواده از کارگران به غیر از مزد آنها روزانه ۲۵۰ گرم گوشت همراه با روغن - کره - عسل و پنیر میداده است و هر ۱۰ روز یکبار استراحت داشتند

**ـ آیا میدانید :** داریوش در هر سال برای ساخت کاخ به کارگران بیش از نیم میلیون طلا مزد می داده است که به گفته مورخان گران ترین کاخ دنیا محسوب میشده . این در حالی است که در همان زمان در مصر کارگران به بیگاری مشغول بوده اند بدون پرداخت مزد که با شلاق نیز همراه بوده است

**ـ آیا میدانید :** تقویم کنونی ( ماه ۳۰ روز ) به دستور داریوش پایه گذاری شد و او هیاتی را برای اصلاح تقویم ایران به ریاست دانشمند بابلی "دنی تون" بسیج کرده بود . بر طبق تقویم جدید داریوش روز اول و پانزدهم ماه تعطیل بوده و در طول سال دارای ۵ عید مذهبی و ۳۱ روز تعطیلی رسمی که یکی از آنها نوروز و دیگری سوگ سیاوش بوده است

**ـ آیا میدانید :** داریوش پادگان و نظام وظیفه را در ایران پایه گزاری کرد و به مناسبت آن تمام جوانان چه فرزند شاه و چه فرزند وزیر باید به خدمت بروند و تعلیمات نظامی ببینند تا بتوانند از سرزمین پارس دفاع کنند

**ـ آیا میدانید :** داریوش برای اولین بار در ایران وزارت راه - وزارت آب - سازمان املاک -سازمان اطلاعات - سازمان پست و تلگراف ( چاپارخانه ) را بنیان نهاد

**ـ آیا میدانید :** اولین راه شوسه و زیر سازی شده در جهان توسط داریوش ساخته شد

**ـ آیا میدانید :** داریوش برای جلوگیری از قحطی آب در هندوستان که جزوی از امپراطوری ایران بوده سدی عظیم بروی رود سند بنا نهاد *

**ـ آیا میدانید :** فیثاغورث که بدلایل مذهبی از کشور خود گریخته بود و به ایران پناه آورده بود توسط داریوش کبیر دارای یک زندگی خوب همراه با مستمری دائم شد

لطفا در صورت داشتن حس ایران دوستی این متن را برای ایران دوستان بفرستید
دکتر ا.فائق

٢٢ خرداد خط اخر جمهوری اسلامی


باید اینبار نگذاریم این پنج درصد به ٩٥ درصد مردم زور بگوید .مسیرهای راهپیمایی را درست صبح همان روز اعلام کنید جنبش ازادیبخش سبز نباید نقشه های راهپیمایی را بدست اطلاعاتیها بدهد البته انها در ٢٢ خرداد قادر به جلوگیری از حرکت میلیونی مردم نخواهند شد.اینبار بایستی در مقابل این مزدوران بسیجی ایستاد اگر زدند باید بزنیم و انها را خلع لباس کنیم تا ابرویشان برود به موقع وقت خلع لباس رهبرشان نیز فرا خواهد رسید.نباید متفرق شویم همیشه کنار هم باشیم چون انها نمیتوانند همه را دستگیر کنند و اگر هم کسی را گرفتند سعی در ازادی او داشته باشیم, در مسیرهای راهپیمایی به صورت زنجیره ای حرکت کنیم .اگر سپاه شرف داشته باشد انروز باید به مردم بپیوندد و با یک حرکت سریع سران کودتا و رهبر را کف بسته تحویل دهد تا مردم انها رادر یک دادگاه عمومی محاکمه کنند.مجلس ونمایندگان ان راهم باید دریک طویله بست تا ادب شوند و تمام اموال انان را بین کارگران و کشاورزان و بازماندگان شهدای راه ازادی و زندانیان سیاسی تقسیم کرد .به نظر من نباید انها را اعدام کرد بلعکس باید بیل و کلنگ به دستشان داد تا تلافی مفت خوری ٣١ سال بدر اید.سپاه و ارتش هم پس سالها جدایی باید یکی شوند و مدافع مردم و کشور خود باشند نه عده ای فلسطینی و لبنانی عرب.تمام مردم ازاد باشند در انتخاب لباس گفتار و احزاب.در یک رفراندوم سراسری باید نوع حکومت رااز طریق مردم زیر نظر سازمان ملل تعیین کرد.جمهوری یا پادشاهی. البته مردم میتوانند پادشاه دیگری به جز رضا پهلوی هم انتخاب کنند .شاه اگر نالایق باشد باید از کرسی قدرت پایین اید درست مانند نیاکانمان.اگر ریس جمهور هم خواستید بفرمایید.ولی در سیستم پادشاهی قدرت تصمیم گیری باید با دولت و مجلس باشد نه پادشاه.پادشاه باید یک نماد باشد و بس .در همین حال و حول بودم که برادم با لگد زد به پشتم که بابا بلند شو چقدر سرو صدا راه انداختی تو خواب بلند شو صبحانه بخور

Saturday, May 22, 2010

٢٠ روز دیگر نمره مردم ایران ٢٠ است




میرویم تا بار دیگر زیر پرچم سبز ازادیبخش ایران با صدای بلند در یک صف میلیونی شعار رای من چه شد دهیم و برای بار دیگر لرزه بر اندام کودتاچان اندازیم .با گذشت زمان کوتاهی از تجاوز و قتل وکشت و کشتار بدست عده ای مزدور عرب و اطلاعاتی بی سواد انها فکر میکنند که به قول خودشان اوضاع را جمع وجور کرده اند و ارامش برقرار است ولی این بی سوادان مزدور با ان رهبر نادان که اشک تمساح ریخت خبر ندارند که چه اتشی زیر خاکستر است و در ٢٢ خرداد این اتش بر دامن رهبر خواهد افتاد .پس بیایید دست در دست هم با مشتی سبز به صورت زرد رهبر بکوبیم و این کودتاچیان را به زباله دان تاریخ بیاندازیم.

جلال آل احمد کسی که درد دین داشت


امیدوارم که شاگرد خوبی برای استادت مرحوم جلال آل احمد نباشی. کسی که درد دین داشت .جلال آل احمد سخن مذهبی ها را در میان روشنفکران گسترش داد.از سیل پیشرفت ایران نا خوشایند بود.او می گفت [سیلی در راه است که ما باید این دستاویزها و سدها را نگه داریم . سه عنصر را مذهب، دیگری فرهنگ به صورت عام و سومی هم زبان فارسی. استادت، جلال می گفت [این سه دستاویز را به هیچ عنوان نباید از یاد ببریم.در روزگار ما دو خط بیشتر نبود؛ یک خط دربار بود و قدرت و یک خط هم چپ بود و مردم. ما میان دربار و چپ، چپ را انتخاب کردیم . از کسانی که در حزب توده می آمدند یکی احمد آرام بود. او سر ساعت که می شد نمازش را می خواند. سلیمان میرزای اسکندری هم که اندیشه چپ داشت دیندار بود.] به این جهت است که آل احمد می دید نیازهایی که در درونش وجود داشت جامعه مدرن،و مذهب آن زمان جوابی برایش ندارد؛ مخصوصاً که در دامن پدری از تبار محمد ابن عبدالله تربیت شده بود پدری از قبیله تازی ایرانی کش. پدری که می خواست مسائل حساس زمانه را با دیدگاه دیروزی و سنتی حل کند. بنابراین آل احمد در جست وجوی مثلا راهی برای نجات خود و برای نجات مردمش ، به حزب توده، همان نوکران بی مزد مواجب استالین، پناه برد. در همان زمان هم فراموش نکنیم، انگیزه های مذهبی بسیاری داشت. کتابی از شرف الدین ترجمه کرده بود به نام عزاداری های نامشروع…بله جلال آل احمد، استادت، گیج و منگی که دل هر انسانی را بدرد می آورد. خودش در خسی در میقات می گوید [من، هم به حج رفتم. برای دیدار خانه خدا و هم به جست وجوی برادرم ] در سینه زدن برای فلسطین و ضدییت با غرب و اسراعیل، به احمدی نژاد هم شباهتی داشت یا بهتر بگویم احمدی نژاد است که افکار جلال را جانی دوباره می دهد. جلال میگوید[ گناهانی است که هم در آن سالهای جنگ ، فاشیستها ، در "داخو" و "بوخن والد" و دیگر داغگاهها ، مرتکب شدند. درست توجه کنید که گناهی است و غربی مرتکب شده است و من ِ شرقی کفّاره می دهم . و سرمایه ای است که غربی صادر می کند و من ِ شرقی پایگاه می دهم . در این مورد هم حرف و سخنها دارم . و در این همه اگر راستش را بخواهیم ، مسیحیت ، حجابی از اسرائیل میان خود و عالَم اسلام کشیده است تا من خطر اصلی را نبینم . سر اعراب اینچنین است که گرم شده] هویت باخته که همه جایی بود بجز ایرانی ، سنگ همه را به سینه می زد بجز ایرانی .ملا طالقانی عمامه بسر از جلال می گوید.[ جلال عضو فعال و از نویسنده های حزب توده که مسائلش را به صورت رمانتیک می نوشت . و در این اواخر ، بعد از اضمحلال "توده" ای ها مطالعاتش که عمیق شد ، تقریبا به ملت و آداب و سنن خودمان برگشت و به مذهب گرایش پیدا کرد .بهترین کتابهایش به نظر من دو کتاب "غربزدگی" و "خسی در میقات" اوست که خسی در میقات را در سفر حج خود نوشته است که هم جنبه سیاسی دارد و هم فلسفه حج را در بعضی جاها خوب بیان کرده است ] ملا خامنه ای این ضحاک زمانه، جلال راجاده صاف کن انقلاب اسلامی ناب محمدی می خواندد.ملا خامنه ای می گوید [چنين كسي براي يك ملّتی که به سوي انقلابي تمام‌عيار پيش مي‌رود، نعمت بزرگي است و آل‌ احمد به راستي نعمت بزرگي بود. حداقل، يك نسل را او آگاهي داده است و اين براي يك انقلاب، كم نيست] بله به شواهد تاریخ جلال جاده صاف کن انقلاب تمام‌عيار اسلامی بود. او بزرپاش چوبه های دار، شلاق ، زندان کهریزک ، تجاوز ، فحشا ، فرار ،مرگٍ آرش و ندا و فرزاد کمان گیر و جعل نام جلیج فارس برای بچه های ایران بود .تو فرزند ایران باش و این جاده را بر سر آورندگانش خراب و این علف هرز را بخوشکان.


Jalal was born into a religious family in Tehran. His father was an Islamic cleric originally from the small village of Owrazan in Taleghan mountains. After elementary school Al-e-Ahmad was sent to earn a living in the Tehran bazaar, but also attended Marvi Madreseh for a religious education, and without his father's permission, night classes at the Tehran Polytechnic. He became "acquainted with the speech and words of Ahmad Kasravi" and was unable to commit to the clerical career his father and brother had hoped he would take, describing it as "a snare in the shape of a cloak and an aba."[1]