Sunday, August 30, 2009

شعری از هیلا صدیقی :شب آینه ها


شب آینه ها
شبانگاهست و با دستان بسته
همه ، پلهاي پشت سر شكسته
سرم رامي كشم تا چوبه دار
يكي در سوگ آيينه نشسته
شبانگاهي كه سربازان درگاه
به جرم يك خودي كشتن خودآگاه
مرا با دست بسته مي كشيدند
براي حاظران تا پاي جاگاه
گناهان مرا از سر نوشتند
گلي ازمن به دست خود سرشتند
به من حتي ندادند سهمي از من
براي خود درو كردند و كشتند
يكي كه شكل من بود از در آمد
نه از در ، شايدم از من برآمد
فقط از لابه لاي برگه هايش
مصيبت هاي نسل من در آمد
يكي ديگر شكايت از دلم كرد
شكايت از هزاران مشكلم كرد
نه از ديروز وامروز ونه ازما
حكايت از خيال باطلم كرد
همه ديدند و گفتند و شنيدند
در آخر هم به رأي خود رسيدند
به جرم قتل يك كودك ، خودآگاه
برايم حكم اعدامي بريدند
من و آيينه ها در ماتم شب
همه، جانها گذشته از سر لب
زبان وا كردم و از درد گفتم
ازآن جانها كه مي سوزاند اين تب
گنه كردم گناه بي گناهي
گناه ساختن روي تباهي
مرا جنگ فلك از پا درآورد
فلك دريا و من هم مثل ماهي
نه امشب،حبس من پيوسته بوده
تمام عمر دستم بسته بوده
نبوده راهي هرگز تا به مقصد
اگر هم بوده مركب خسته بوده
دل سرخم سر سبزم فنا كرد
سرم از تن حسابش را جدا كرد
نباشد پاي چوبه زير آب است
سري كه هي دو دوتا چهار تا كرد
همان ها كه مرا سرباز كردند
سر از درمان زخمم باز كردند
هرآن زخمي كه مانده گشت طومار
همان ها وقت غم سر، باز كردند
اگر مرده درونم روح كودك
فراوان ست از اين مقتول كوچك
ميان سينه هاي مردم شهر
مزاراني ست قد يك عروسك
همه،آيينه ها در هم شكستنتد
نخ ناگفته ها از هم گسستند
نگفتم آنچه كه بايد بگويم
به دستم باز هم زنجير بستند ...
شبانگاهست و با دستان بسته
همه، پلهاي پشت سر شكسته
سرم را مي كشم تا چوبه دار
يكي در سوگ آيينه نشسته
هيلا صديقي
به امید دیدار در روز سبز قدس

روز قدس مشت سبزازادی بر دهان استبداد


شیخ شجاع کروبی تصمیم خود را برای مبارزه حق طلبانه را از مدتها پیش گرفته و با قدرت و استوار در کنار مردم ایستاده .بار دیگر به کودتاچیان نشان خواهیم داد که شکنجه و تجاوز و کشت و کشتار نه تنهاما را از پای نمی اندازد بلکه ما رااستوار و با قدرت هرچه بیشتر متحد میکند.پس حساب شده و با جمع میلیونی بار دیگر حقانیت خود را به جهانیان ثابت میکنیم. با جا به جایی عده ای قاضی جلاد و مزدور نمیتوانید سر مردم کلاه بگذاریدو با عده ای بچه اطلاعاتی بی سواد که نقشه برای سرکوب مردم ازاده ایران میکشندنمی توانیدمهر سکوت بر لب ما بزنید شما کودتاچیان و رهبرتان یک سرطان هستید که باید از ریشه کنده شده و در زباله دانی تاریخ انداخته شوید .بار دیگر ما جوانان و مردم مبارز ایران اماده هستیم تابا مشتی گره کرده و سبزبر دهان زردتان بزنیم.ما بیدی نیستیم که به این بادها بلرزیم از زیرخاکستروقت پرواز سیمرغ است.پس بجنگ تا بجنگیم

سردار بیگلری سکته کرد


تلفن زنگ زد سید بود
گفتم خیر باشه سید گفت ای .گفتم چه خبر گفت سردار بیگلری سکته کرد بیچاره بعد ازمرگ پسرش در زیر شکنجه و تحویل جسد تکه تکه و بدن سیاه و دستهای شکسته او که بوسیله کسی که او سالها برایش خدمت کرده بود خیلی سخت تمام شد. روزی نبود که به من زنگ نزند و پیا پی اشک من و خود را در میاورد خیلی زیر فشار بوداز دست دادن عزیزی از یکطرف و شهید شدن بچه اش بدست خودی از طرف دیگر همسرش که دیگه نپرس .چند روز پیش میرود خانه در میزند همسرش که دکتر است در را باز نمیکند و بعد از چند دقیقه او لباسهای سردار رامیریزد پشت در و با گریه میگوید یا بچه ام را پس بده یااینکه برو پیش چلاقه و در رامیبندد او بعد از
ترک منزل پس ازمدتی دچار حمله قلبی میشود و اکنون در بیمارستان است
خبررادیو صدای ایران

Saturday, August 29, 2009

٣٠ سال از حکومت ترسیدیم حالا انها از ما میترسند

٣٠ سال از حکومت ترسیدیم حالا انها از ما میترسند
و چه لذت بخش است این ترس. ٣٠ سال ما لرزدیم حالا انها میلرزند.٣٠ سال ما رای دادیم و انها انتخاب کردند ولی امروز ماانتخاب میکنیم و مردم رای میدهند.٣٠ سال ما را سنگسار کردند امروز ما انها را سنگسار کردیم.٣٠ سال شب خواب نداشتیم امروز شبها بی خوابتان کردیم.٣٠ سال مرگ بر امریکا و اسراییل امروز مرگ بر شوروی وچین. ٣٠ سال زدید و ماتماشا کردیم امروز تماشاگر زدن ما شدید .٣٠ سال از ناموس دم زدید ولی امروز بیناموستان صدا زدیم.٣٠ سال جوانیمان گرفتید ٣٠ روزه پیرتان کردیم.٣٠ سال فریاد زدیم ولی نترسیدید امروز از سکوتمان میترسید. ٣٠ سال کشتید و جسد دادید امروز از مرده مان میترسید.٣٠ سال به بدنمان زدید امروز به بدن حکومت زدیم.٣٠ سال گفتیم استقلال و ازادی امروز استبدادو زندان. ٣٠ روزه اشورا را٣٠ ساله کردی با ما .٣٠ سال نوشتیم و نخواندی امروز با وله میخوانی.٣٠ سال زحمت فرزندم کشیدم امروزاو را از من گرفتید٣٠.سال حجاب دادی امروز بی حجابت کردیم.٣٠سال خانه بودم امروز خاک بر سرت شد.٣٠ سال قلم در مرکب سفید کردم امروز در دوات سیاه ترا نوشتم ای پلید ننگت باد. بس است ظلم بس است تجاوز بس است شکنجه. تا کی زنی بروی دریاها خشت رها کن این مردم نجیب سبز پوش سپید روی را .......زنده باد ازادی

پرونده جمهوری اسلامی در دادگاه بین المللی جنایی لاهه



پرونده جمهوری اسلامی در دادگاه بین المللی جنایی لاهه باز شد
07 شهریور 1388
به دنبال آکسیون موفق کمیته بین المللی علیه اعدام در لاهه، پرونده جمهوری اسلامی در دادگاه بین المللی جنایی لاهه باز شد
روز ۲۸ آگوست کنفرانس مطبوعاتی و تظاهرات صد چهره و هزاران تن شکنجه شده در مقابل دادگاه بین المللی جنایی لاهه با موفقیت برگزار شد.
در کنفرانس مطبوعاتی فرشاد حسینی، مینا احدی، شیوا محبوبی، فریده ارمان، اکرم بیرانوند و فرشته مرادی شرکت کرده و جنایات اخیر و سی ساله جمهوری اسلامی از کشتار مردم تا شکنجه ها و تجاوزات و از اعدام کودکان تا ترور مخالفین سیاسی
در داخل و خارج بطور مفصل مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
همچنین از ساعت ۲ بعدازظهر با وجود باد و باران شدید تطاهرات در مقابل دادگاه بین المللی جنایی لاهه برگزار شد. هر شرکت کننده در این تظاهرات با در دست داشتن عکسهایی از جان باختگان به نمایندگی از جان باختگان و زندانیان سیاسی و قربانیان شکنجه ها و تجاوزات رژیم و به نمایندگی از خانواده های جان باختگان راه ازادی در ایران و به نمایندگی از میلیونها نفر در ایران که خواهان محاکمه سران جنایتکار جمهوری اسلامی میباشند، در مقابل دادگاه بین المللی لاهه تجمع کردند. در این تظاهرات فرشاد حسینی، مینا احدی، فرشته مرادی، سعید پرتو و فریده آرمان به زبان های فارسی انگلیسی و هلندی سخنرانی کردند.
در خلال این تظاهرات مینا احدی و فرشاد حسینی از طرف کمیته بین المللی علیه سنگسار و کمیته بین المللی عليه اعدام با مسئولین واحد اطلاعات دادستانی دادگاه بین المللی جنایی لاهه دیدار و گفتگو کردند. در این دیدار ضمن ارائه و توضیح گزارش مبسوط و مفصلی از جنایات جمهوری اسلامی طی سی سال گذشته خواهان بررسی پرونده سران جمهوری اسلامی ایران در دادگاه بین المللی جنایي لاهه و بعنوان جنایت علیه بشریت، شدند. همچنین در این دیدار گزارش جداگانه ای در خصوص جنایات اخیر جمهوری اسلامی شامل لیست یکصد نفره جان باختگان شناسایی شده و گزارشات مربوط به دفن اجساد تعداد زیادی از جان باختگان بطور مخفیانه و در گورهای دسته جمعی را به اطلاع هييت مذاكره كننده از سوي دادگاه لاهه قرار دادند. همچنین موضوع شکنجه های اخیر در زندانها و به ویژه تجاوزاتی که به زندانیان سیاسی اعمال کرده اند را به اطلاع واحد اطلاعات دفتر دادستانی دادگاه بین المللی جنایی لاهه رساندند. فرشاد حسینی و مینا احدی در این دیدار تاکید کردند که ماشین جنایت جمهوری اسلامی در ایران با تمام قوا و ظرفیت خود مشغول تولید جرم و جنایت علیه بشریت میباشد. هر گونه تاخیر و مصالحه کاری برای اتخاذ یک اقدام بین المللی جدی و متوقف کردن این روند کشتارها با هر بهانه و توجیهی که باشد عملا منجر به تداوم این جنایات میشود. هر روزی که پرونده جمهوری اسلامی در دادگاه بین المللی جنایی لاهه دیرتر بررسی شود دست این جانیان را برای تعرض به جان و حرمت مردم باز درازتر میشود. امروز نهادهای بین المللی و در راس آن دادگاه بین المللی جنایی لاهه بعنوان ارگانی که در مقابل دنیا وظیفه دارد جنایتکاران را به محاکمه کشد، باید عاجل ترین اقدامات را علیه مقامات و آمرین و عاملین این جنایتها اتخاذ کند. خواست محاکمه سران جمهوری اسلامی خواست میلیونها نفر مردم ایران و خواست صدها هزار شاکی خصوصی و سیاسی و عمومی جمهوری اسلامی است.
در پاسخ مسئولین واحد اطلاعات دادستانی دادگاه بین المللی جنایی لاهه ضمن استقبال و تشکر از ارائه این گزارشات اعلام کردند که براساس اطلاعات ارسالی برای درخواست محاکمه رهبران جمهوری اسلامی ما پرونده رسیدگی به این درخواست را باز کرده و شماره پرونده آن را تا روز دوشنبه ۳۱ آگوست برای شما ارسال میکنیم. مسئولین واحد اطلاعات دادستانی همچنین ضمن توضیح مکانیسمهای حقوقی پروسه این شکایت و در پاسخ به اقدام عاجل برای یک اقدام فوری علیه جنایات جمهوری اسلامی اعلام کردند با توجه به شکایات متعدد علیه دولت ایران ، ما کیس و پرونده جمهوری اسلامی را بطور اضطراری در نظر گرفته و مورد بررسی قرار میدهیم. آنها همچنین اصافه کردند که ما در حال حاضر مشغول کار بر روی ۴ پرونده جنایت علیه بشریت از کشورهای اوگاندا، کنگو، سودان و آفریقای مرکزی میباشیم. در عین حال کار بررسی شکایت علیه رهبران جنایتکار در چند کشور را نیز در دست داریم و پرونده ایران را نیزبررسي خواهيم كرد.
مسئولین واحد اطلاعات دادستانی دادگاه بین المللی لاهه همچنین در خصوص شرایط و نحوه تکمیل پرونده مقامات جمهوری اسلامی اعدام داشتند با ارائه شماره پرونده جمهوری اسلامی شما میتوانید هر گونه اطلاعات یا حتی شکایات شخصی را نیز علیه دولت جمهوری اسلامی برای ما ارسال کنید. ما همه این اطلاعات را طبقه بندی کرده و به محض تشخیص جرم پرونده را در دست اجرا قرار خواهیم داد.
باز شدن پرونده جنایت سران جمهوری اسلامی در دادگاه بین المللی جنایی لاهه یک اقدام مهم و یک فاز تعیین کننده در جهت گسترش و تعمیق یک سیاست فعال بین المللی علیه جمهوری اسلامی و سیاست های سرکوبگرانه و جنایتكارانه آن میباشد. با باز شدن این پرونده باید سیل میلیونی اعتراضات و شکایات شخصی و عمومی علیه جمهوری اسلامی روانه دفتر دادستانی دادگاه بین المللی لاهه شود. کمیته بین المللی علیه اعدام همینجا از کلیه کسانی که بهر نحوی شاهد یا شاکی جمهوری اسلامی هستند، میخواهد که از امروز کلیه شکایات خود را برای دادگاه بین المللی لاهه ارسال کنند. این شکایات تنها در چهارچوب تنگ و محدود یک پروسه خشک قضایی باقی نمانده و خود میتواند ماتریالهای مهمی برای گسترش یک جنبش سیاسی وسیع و بین المللی برای به محاکمه کشاندن جمهوری اسلامی نه تنها در دادگاههای بین المللی که در افکار عمومی مردم جهان بدل شود. ما همه مردم را به شرکت هر چه فعالانه تر در این جنبش دعوت میکنیم. جنبشی که در نهایت میتواند و باید به نقطه پایانی بر جنایت و اعدام در ایران بدل شود.
کمیته بین المللی علیه اعدام کماکان فعالیتهای خود را برای جلب افکار عمومی جهانی نسبت به اعدامها و جنایات رژیم اسلامی ادامه
خواهد داد. جهت کسب اطلاعات بیشتر یا همکاری در این زمینه ها با ما تماس بگیرید
مینا احدی

minaahadi@aol.com
0049 177 569 24 13

فرشاد حسینی:
farshadhoseini@yahoo.com
0031-633602627

کمیته بین المللی علیه اعدام
۲۹ آگوست ۲۰۰۹

Friday, August 28, 2009

حرفهای تکان دهنده یک اطلاعاتی


.حرفهای تکان دهنده یک اطلاعاتی
چند روز پیش بودکه در منزل دوستی برای بازی ورق جمع شده بودیم, البته به علت در گیریهای اخیر و کشت وکشتارها دلو دماغ بازی نبود و همه مات ومبهوت مانده بودیم که چی شد .در میان این بچه ها یکنفر هست که ما به او میگوییم بچه اطلاعاتی و خیلی دوست داره قاطی بشه و در جمع باشه و تا خر خره هم عرق و ویسکی میخوره و هر از گاهی به او میگیوییم مارو لو ندی خلاصه بعد از شنگول شدن به حرف کشیدیمش و از اتفاقات اخیر پرسیدیم, که فلانی چه خبر این تجاوزهاو کتک زدنها کار چه کسی است دستور از گجاست حرفی زد که همه میخکوب شدیم
گفت ببین ما این دستور را الان نگرفتیم سالهاست داریم و دستور ازبالاست .منظور ازبالا کیه گفت اقا رهبر ما به احمدی نژاد و خاتمی و این و ان اهمیت نمیدهیم اونا هرچی تو سرهم میخواهند بزنند تنها به رهبر کاری نداشته باشند. ما نقل و نبات هم پخش نمیکنیم از کسی هم ترسی نداریم که بگوییم کشتیم و یا زدیم به کسی به جز رهبر نباید جواب پس دهیم هیچ کس به جز رهبر نمیتواند جلوی ما را بگیرد نه قانون نه اقایان, گفتم کدام اقایان گفت تو هم شوتی علما را میگم دیگه
گفتم فلانی جریان کهریک چی بود. گفت بابا اونجا این زندانیهای خطرناک و بچه بازها و ادمهای لاشی زندانی بودند و مثل اینکه جاهای دیگه پر بوده و عده ای از این سبزیها را اوردن اونجا چون اکثر این زندانیها دانشجو بودند و زبون درازی کردن .یعنی زندانبانها نمیدانستند که اینا از اشرار نیستند و شایدهم میدانستند خودشان را زدن به نفهمی اخه کهریزک که میری اول حسابی میزنند و بعد میگن اسمت چیه برای همین خیلی ها صدمه دیدند
من که از این مسیله ناراحت ومبهوت بودم بلا فاصله از انهایی که در حال حاضر زندانی هستند پرسیدم گفت فقط می خواهیم یک مشت و مال بدیم میان بیرون مخصوصا گنده هاشون عید فطر اکثرا بیرون هستند .گفتم حالا اوضاع چطوره سر تکان دادو گفت فعلا خیلی از بچه ها را جابجاکردند و خیلی ها هم اون اوایل شناسایی شدن که خوب نبود خداییش خیلی ها هم هنوز تو بیمارستان یا تحت در مان هستند. روزهای اول چقدر سنگ زدن از اسمان سنگ میبارید خیلی ها هم ب .ک.... رفتن یعنی مردن ولی سرو صداشو در نیاوردند(بسیج و اطلاعات)
من هم سر بازی به جای خشت خاج میانداختم چون چهار دنگ حواسم به گفته های این برادر اطلاعاتی بود و از گفته هایش معلوم بود که خارج زیاد میرود و از قرار معلوم اقا گرین کارت هم داشت اشاره به تکزاس میکرد که هوای گرمی داره ولی باحاله و خیلی بزرگه درست اندازه ایران است و شباهت نقشه ای هم دارد.
از او پرسیدم الان مثل اینکه دیگه خبری نیست با تعجب گفت اگه ولشون کنی دوبرابر روزهای قبل میان بیرون برای همین به هچکس اجازه نمیدیم.از این حرفش خیلی خوشحال شدم که به عظمت موج سبز پی برده بود .بین خودمون به خدا اگر تقی به توق بخوره این بابا اولیه که در میره چون معلوم بود فقط برای منافع در ان سازمان کار میکند.مطالب دیگری هم است که بعدا شرح میدهم

Thursday, August 27, 2009

Fingilisi

فینگلیسی

lotfan dige fingilisi nenevisid ba tashakor

فارسی و فینگلیسی :من انگلیسیم بدنیست و بیشتر تحصیلات عالی را به انگلیسی تمام کردم ولی این نوشتن با حروف انگلیسی با معنای فارسی برایم جالب بود البته این مسیله جدید نیست و سالهاست که مورد استفاده همه بچه های داخل و هم بچه های خارج است البته خوشحالم که خواندن و نوشتن فارسی را کمی میدانم ولی کلی هم متلک در بالاترین به خاطر غلط املایی بار من کردند که حق داشتند البته منطق بعضی از بچه ها خیلی بچه گانه بود چون غلط املایی داشتم مارا بیسواد صدا زدند غافل ازاینکه سالهای طولانی در خارج بودن این اشکالات را هم دارد.خلاصه اوایل به علت نبودن تایپ فارسی در کی بورد من فینگلیسی مینوشتم ولی امروزه نباید بگذاریم که این سیستم من دراوردی ایرانی ریشه بدواند و باید فارسی را با واژه های فارسی نوشت تا این فرهنگ چند هزار ساله صدمه نبیند.پس دوستان داخل ایران که انگلیسی نمیدانید دوستان خارجی که فارسی نمیدانید این یک فرصت خوب برای یاد گیری
است .تمرین کنید به جای فینگلیسی فارسی بنویسید.با درود به همه فارسی زبانان جهان

lotfan dige fingilisi nenevisid ba tashakor
lately in Persian community I have realized that so many young Iranians who lived here in US have ben using Fingilisi instead of Farsi alphabet .They are trying to use English alphabets with sound of Persian words .for those who don't know English in Iran this is the bast opportunity to learn and also those who don't know Persian writing also god time to learn ,Please don't use this nonsense invasion to damage the Farsi language .remember we all are Persians and speak Farsi so do many countries in the world , lets practice Farsi.

افطار عربی

کسی که اینقدر غذا بخوره تا ١٠ روزگشنه نمیشه

ممکنه استخنهای این غذا را بفرستید برای رهبر

اینهم میوه بعد از غذا


Wednesday, August 26, 2009

این رهبر شوته نه روزنامه میخونه نه کامپیوتر بلده

دو سرکوبگر یکی در چپ اغا و یکی در راست او
به به این دانشجوها چقدر جوان و کم سن و سال هستند
صف جلو به همه چیز میخورن بجز دانشجو
قیافه این سرکوبگران را خوب به خاطر بسپارید
دقت کنید به پای مجروح این بسیجی در صف جلو وسط دکترش از سبزها بوده پایش را با سبز بسته
این رهبر شوته نه روزنامه میخونه نه کامپیوتر بلده

بعد از ٧٠ روز شکنجه تجاوز و کشت و کشتاررهبر ايران روز چهارشنبه با بیان اينكه «در حوادث پس از انتخابات تخلفات و جناياتى صورت گرفته است كه به طور قطع با آنها برخورد خواهد شد» اغا تازه فهمیده که بسیج و سپاه به مردم بیگناه ظلم کرده و باید محاکمه شوند خوب اغای ع خ ممکنه فقط یکنفر از این قاتلان و متجاوزان را محاکمه کنی تا بدانیم که خالی نمیبندی و راست میگویی.قاتلان و متجاوزان به ناموس و شرف مردم راست راست میگردند و عده ای ازانها در کنار شما و عده ای روبروی شما هستند نگاهی به راست و چپ خود بیانداز تا دوتا از انها را ببینی در عکس کاملا مشخص است روبرو انهایی که در صف جلو نشسته اند نه تنها دانشجو نیستند بلکه دیپلم هم ندارند دقت کنید به عکس پای شکسته این بسیجی حکایت از زدو خورد و سرکوب است خدا میداندکه به سرو کله چه کسی به مهکمی زده که پایش شکسته این بسیجیهای دانشگاهی که روبروی شما نشسته اند باید همه در زندان باشند نه پای صحبت شما. خر خودتی


به یاد ابطحی و دیگر زندانیان دربند


مبارز عزیز ابطحی به یاد گذشه هاکه کامنتها را چاپ میکردی افتادم همیشه منصف بودی و سعی میکردی با همه با عدالت رفتار کنی و این اقای نقطه با اینکه اینقدر هوایش را داشتی تا فحش و توهین نشه اینجوری با شما بر خورد کرد. با نامردی کامل شما را در زندان کرد برای هیچ شما رانگه داشته اند ان تبو شکسته شد و خونهای زیادی ریخته شد ولی ارزش دارد.مردن بهتر از زندگی زیر خفت است.دوست عزیز شاید هیچ کس بهتر از من که مانند خود شما زندانی بوده درک مطلب برایش اسان نباشد.تا زندانی نباشی درک زندانی بسیار سخت و دشواراست به قول پدرم وقت ملاقات ازمن در زندان گفت مردی که زندان رفته باشد فولاد است و تازه مرد شده است(البته زندانی سیاسی نه دیگر)چند روز اول خیلی سخت است چون شوکه هستی و در این فکرکه شاید یک اخطار است و چند ساعت دیگر ازاد میشوی ولی با گذشت دو سه روز کم کم به عمق مسیله پی میبری بعد از بازجویی به وسیله کسی که حتی دیپلم را زورکی گرفته و کلمات را پی در پی با کتک چک و فحش به زن و بچه و تحدید انان میگوید. تازه اگر ادم سرشناسی باشی با شما اینگونه رفتار میکنند در غیر این صورت سر از قبرستان و تیمارستان درمیاوری.خلاصه این تنهایی خیلی سخت است وقتی به یاد فرزندوهمسرخود میافتی که از تو دور هستند در کنج زندان ناخواسته اشکهایت سرازیر میشود که چه بیدادگاهی است .بعضی مواقع احساسات و فشار انسانرا مانند یک ماشین میکند صبح زود صبحانه قبل از ظهر ناهار و عصر شام و مابین این مدت دنبال بهانه که حتی برای مدت کوتاه از سلول بیرون بزنی بازپرسها خدا و زندانبانان پیغمبر هستند.خلاصه من درک میکنم که ابطحی گرامی شما و هم بندانتان چه میکشید و اینکه فرصتی داشتی مطلبی از درون زندان بنویسی خیلی خوشحال شدم امیدوارم که بگذارند ادامه دهی .دیدی این نقطه اخر کار خودش را کرد با اینکه اینقدر احترام گذاشتی تا به او فحش ندهند ولی او به شما وفادار نبود و با تهمت و دروغ شما را خواست خار کند که نتوانست. شما حتی کامنتهای توهین امیز را چاپ نمیکردی و میگفتی بی احترامی نکید با این حال ببنید با شما و دیگران چه کردند.به امید ازادی تمام زندانیان در بند.زنده باد ازادی و جنبش سبز.نرود میخ اهنین بر سنگ.

محمدعلی ابطحی، وب‌نوشت را از اوین به روز کرد



محمدعلی ابطحی، وب‌نوشت را از اوین به روز کرد!
معاون رئیس دولت اصلاحات که بیش از هفتاد روز است در زندان به سر می‌برد، سرانجام اجازه یافت تا وبلاگش یعنی «وب‌نوشت» را که پیش از بازداشت هر روز مطلب تازه‌ای در آن می‌نوشت را به روز کند. به گزارش پارلمان نیوز متنی که ابطحی در وب‌نوشت منتشر کرده به شرح زیر است:
امروز هم رفته بودم اطاق بازجوئی. زندان است و باز جوئی های مکررش. بازجو اطاقش را عوض کرده بود. همان بازجوئی که بارها گفته ام خیلی باهم دوست هستیم. کنار میز اطاقش دو دستگاه کامپیوتر وصل به اینترنت بود. لب تاپ خودم را هم که شب دستگیری از منزل آورده بودند کنارش دیدم. نا خود آگاه آهی کشیدم. بازجو پرسید چرا آه؟ گفتم یاد وب نوشت افتادم. که دو ماه و ده روز است از آن بی خبرم.. یک وقتی سایتم جزئی از خانواده ام بود. بازجو گفت از همین امروز می توانی از همین جا آن را بنویسی و منتشر کنی. برای یک لحظه شوکه شدم. دیدم شوخی نمی کند. فکر کردم این هم تجربه ای است. تجربه ی وبلاگنویسی از داخل زندان. گفتم طبعا زندان شرایط خودش را دارد. باید ملاحظات و کنترل شما را بپذیرم ولی آن چه که می نویسم باید حرف های خودم باشد. شما فقط می توانید بگوئید بعضی چیز ها را ننویس. قبول کرد. توکل بر خدا شروع کردم به نوشتن. نمیدانم آیا هر روز اجازه میدهند یا گاه به گاه. هروقت اجازه دادند می نویسم. عجالتا روز اولی چند نکته را مطرح میکنم.1- می دانم این دور وبر من و در این اطاق های اطرافم خیلی از دوستانم زندانی‌اند. جسته گریخته بعضی اسامی را شنیده ام. فکر میکنم همه در سخت بودن زندان شریکیم و از اینجا بودن گیجیم. ولی می توانیم بفهمیم که چرا ما را گرفته اند. وقتی سران اصلی را نمی توانند بگیرند مارا که به زعم آنها می توانستیم سران را پشتیبانی کنیم و حرف بزنیم و بعضی ها که تشکیلات دارند، تشکیلات را به کار بگیرند، گرفته اند تا آشوبی که از توهم تقلب در حال شکل گرفتن بود مهار شود. اما گمان می کنم اکثر اینهائی که زندانند می دانند که نه تقلب تعیین کننده ای صورت گرفته ونه آشوب اجتماعی به نفع مردم ایران بوده ونه کسانی که این آشوبها را آفریدند و تشویق کردند دلشان برای مردم ایران می تپیده. این بحرانی است که به اعتقاد من روح زندانیان سیاسی این ماجرا را اذیت می کند. امیدوارم تصمیم گیران این نکته را درک کنند و این مجموعه را زودتر آزاد کنند تا با آزادی این دیدگاه هایشان را در جامعه مطرح نمایند. همان مطالبی که من سه هفته پیش وقبل از دیگران در دادگاه اعلام کردم و در روزهای آینده توضیح بیشتری میدهم.2- ماه رمضان هر ساله تا نزدیک صبح پای کامپیوتر بودم. امسال که تنهائی داخل اطاقم می نشینم وکتاب ودعا و قرآن میخوانم، معنویت ویژه ای به دست آورده ام ولی نمیتوانم انکار کنم که برای تک تک خوانندگان وبنوشت دلم تنگ شده است.شنیده ام اهالی عالم مجازی خیلی ابراز لطف کرده اند. ندیده ام ولی خیلی ممنونم و از همه تون التماس دعا دارم.3- دلم برای خانواده ام خیلی تنگ شده. در این مدت فاطمه لیسانس گرفت. مبارکش باشدو امیر علی نوه گلم راه افتاده. مبارک فائزه باشد و فریده تابستانش را منتظر من ماند و فهیمه، همسرم بار همه را به دوش کشید. با آنها گاهی تماس تلفنی و چند بار دیدار حضوری داشته ام. خیلی برایم دعا و تلاش کرده اند. شماهم دعا کنید. تنهائی بد جوری دردناکه.4- مثل همون موقعی که آزاد بودم مخلص همه تون هستم.

Tuesday, August 25, 2009

ای خدا برسون چندتا پاسدار و ارتشی با غیرت تخم دار

ای خدا برسون چندتا پاسدار و ارتشی با غیرت تخم دار
پس از گذشت چندماه دولت کودتا چنان وانمود میکند که انگار نه انگار صدها نفر کشته و تجاوزکرده و زندانی داریم .خود میبرد و رهبر میدوزد .انها فکر میکنند که دیگر همه چیز زیر کنترل است و پیروز شده اند در صورتی که این اتش زیر خاکستر دمار از روزگار انها در خواهد اورد .عده ای چاله میدانی پاسدار و اطلاعاتی بی سواد فکرمیکنند که میتوانند به این جوانان تحصیلکرده و با شعور پیروز شوند. این موج سبز که یک حرکت ازادیخواهانه است تمام حساب کتابهای ابر قدرتها را به هم زده و توجه جهانیان را به خود جلب کرده.این رژیم دیکتاتور کودتاچی با شکنجه و ازارمرم روی کار است به خدا اگر بچه ها بخواهند تمام این سیستم را میتوانند در یک چشم به هم زدن سرنگون کنند ولی چون اهل کشت و کشتار نیستنداین کار رانمیکنند. شاید بهترین راه این باشد که چند نفر پاسدار و ارتشی تخم دار با یک کودتای سریع این ٣٠ و٤٠ تا اخوند و رهبر را دستگیر کنند و در دادگاه عادلانه ملت ایران محاکمه شوند این بهترین و سریعترین راه بدون خون ریزی است در غیر اینصورت وای به حال این رژیم اگر مردم اصلحه هایشان را از زیر خاک بیرون کشند وای به حالتان اگر این جوانان مصلح شوند به قول عربهاو خودتان فاتحه.

جنازه های ناشناس را روی هم دفن کردند


٣١٢ جنازه هنوز در سردخانه های شهریاروابسطه به سپاه هستند و این فقط قسمتی از جنا یات این رژیم است که فقط در تهران رخ داده ,به گزارش اخبار از سردخانه های شیراز و کردستان این عدد به ٤٨١ تن میرسد ولی به علت دفن دسته جمعی این افراد در قبرستانها خانواده این شهدا بی اطلاع هستند.گفتنی است در روزهای اخیر اخباری منتشر شد مبنی بر این که در روزهای 21 و 24 تیرماه پیکر 44 نفر از کشته شدگان اعتراضات پس از انتخابات در تدابیر شدید امنیتی و بدون شناسایی و اطلاع خانواده های آنها در قطعه 302 بهشت زهرای تهران دفن شده است.یکی از افرادی که گارگراست به دوستان خود گفته که در هرگوری بیش از یکنفر است انها را حتی بدون کفن روی هم انداختند و خاک ریختند یکی از ماموران گفت اینها اشرار بدون فامیل هستند ولی یکی را حتی لباس بر تن داشت چال کردند سرو وضع لباسش به معتاد و خیابانگرد نمیخورد .ما قبلا عده ای که میگفتند بی کس و کار هستند دفن کردیم اینها فرق داشتند مثل انها نبودند اکثرا با سرو صورت داغون و بدنهای کبود بودند انگاراز جنگ برگشته اند
هموطنانمان بدون شناسائی و بدون درج مشخصات شخصی و صرفا با یک شماره جواز دفن در قطعه 302 بهشت زهرا به خاک سپرده شده اند.مسئولین بهشت زهرا در روزهای اخیر حاضر نشده اند در این مورد توضیحی ارائه کنند و هیچ یک از آن ها حاضر به پاسخگویی در مورد این اجساد و تدفنین مخفیانه شهدای جنبش سبز نبوده اند. با این حال سایت حزب مشارکت اعلام کرده که با همکاری برخی از پرسنل سازمان بهشت زهرا، شماره جواز دفن شهدایی که بدون نام در قطعه 302 به خاک سپرده شده اند را در اختیار دارد
محمود رضاییان از مدیرعاملی بهشت زهرا برای همین افشاگری برکنار شد

Saturday, August 22, 2009

سبزها اینروزها ادعای پیروزی میکنند


سبزها اینروزها ادعای پیروزی میکنند

اولا مبارزه تمام نشده که شما ادعای پیروزی میکنید دوم اینکه عاملان خونریزی و تجاوز هنوز روی کار هستند و راست راست میگردند میلیونها نفر در گلو فریاد دارند و اجازه نیست مگر اینجا بغالی و یا بازی فوتبال است که تمام شود و شما اعلام پیروزی کنید .در تمام مبارزات ازادیخوا هان جهان, همیشه مردم پیروزند, یکی از راههای پیروزی صبر و شکیبایی است . چگونه میتوان با سر کار بودن رهبر دکتاتور که سوراخهای گند زده قدرت را با فک و فامیل بیسواد و عقب افتاده خود پرمیکندساکت بود کم مانده که به نه نه لاریجانی هم پست دهند. این رهبر اختاپوس که دست شیطانی خود را در همه جا پهن کرده و با ریختن خون جوانان میهن مانند ضحاک مار بدوش است باد برود.ما با ایستادگی و با قدرت سبزمیلیونی خوداو را به پایین میکشیم .بسیاری از مردم داخل و خارج بعد ازجریانات انتخابات تقلبی به ماهیت این رژیم دیکتاتور خانخانی پی بردند و دیگر حنای رهبر رنگ ندارد.پس ما مردم تا پیروزی نهایی با این دیکتاتور و کودتاچیان میجنگیم.نرود میخ اهنین برسنگ پس بجنگ تا بجنگیم

Friday, August 21, 2009

ازاین به بعد خود سرانه اعلام گردهم ایی نکنید



دوستان ازاین به بعد خود سرانه اعلام گردهم ایی بدون نقشه نکنید
وقتی یک گرد هم ایی و تظاهرات نمیگیرد مردم فکر میکنند که این جنبش ارام شده و خبری نیست این کار شما مخصوصا در بالاترین نه تنها صدمه میزند بلکه پا به پای اهداف کودتاچیان حرکت میکند پس در این دام سازمان اطلاعات نیافتید. از رهبران این جنبش یعنی اقای موسوی و اقای کروبی برای هر راهپیمایی اجازه بگیرید, در غیر اینصورت تنها راه تجمعات باید اعلام نشود و غافلگیرانه و ضربتی برگذار شود, چون با اعلام جا و مکان و زمان به اطلاعاتیها فرصت سرکوب میدهیم. اگر کروبی و موسوی رسما اعلام تجمعات کرند اطلاع رسای در مطبوعات اینتر نت و بالاترین اشکالی ندارد, ولی خودسرانه این کار را انجام ندهید. چون باعث بد جلوه دادن حرکت سبز میشود. این نیروی عظیم در مردم همیشه زنده است و فقط اتش زیر خاکستر است که به زودی دامن دیکتاتور را خواهد گرفت, پس عجله نکنید و صبور باشید . ما به این اسانی از خونهای ریخته شده بدست رهبر و دولت نخواهیم گذشت. در جایی که به قول علما حتی از مرده میترسند ما زنده ها پیروزیم ,حتی اگر خونمان بریزند, در هر دو صورت انها از ما میترسند پس نرود میخ اهنین بر سنگ.بجنگ تا بجنگیم

Thursday, August 20, 2009

احمدی نژاد به این میگن هلو نه به اون


ما شنیده بودیم به دختر بگن هلو ولی به پسر هلو گفتن را نشنیده بودیم
خوب اگر رییس جمهورکودتابا چنین تفکراتی کشور را اداره میکند دیگر چه انتظاری میشود از بسیج و حزب الله داشت .تجاوز در خون این کودتاچیان است و مثل اینکه همه انها در یکجا تعلیم دیده اند و همفکر هستند .با این حساب تجاوز به بچه ها در زندان یک امر عادی برای این اغایان است.من پیشنهاد میکنم این وزیر جوان و ابدار مانند هلو مواظب خود باشد و اگر در جمع وزرا و ریس جمهور کودتا سکه از دستش افتاد انرا برندارد چون انهایی که در کهریزک بودند بیکار شده اند و همه دورور اغای رییس جون هور پرسه میزنند



افراد تحت تعقیب انتر پل+احمد وحیدی

محسن ربانی


نام احمد وحیدی، وزیر پیشنهادی احمدی‌نژاد، برای تصدی وزارت دفاع


در دولت دهم در لیست افراد تحت تعقیب پلیس اینترپل قرار دارد

احمد وحیدی
در وب سایت رسمی پلیس اینترپل در کنار نام‌هایی چون محسن رضایی، علی فلاحیان که به خاطر پرونده انفجار آمیا در آرژانتین تحت
تعقیب هستند نام احمد وحیدی نیز به عنوان فرمانده سابق نیروی قدس سپاه دیده می‌شود.


احمد رضا اصغری

علی فلاحیان

عماد مغانیه
MARRAKESH – Delegates at the 76th INTERPOL General Assembly have upheld the unanimous decision made by the organization’s Execuitive Committee to publish six out of nine red notices requested in connection with the 1994 bombing of the AMIA building in Buenos Aires.
The General Assembly INTERPOL’s supreme governing body, voted in favour of publishing the notices requested by the Argentinean National Central Bureau (NCB) for the following six individuals Imad Fayez Moughnieh, Ali Fallahijan,Mohsen Rabbani,Ahmad Reza Asghari, Ahmad Vahidi and Mohsen Rezai.






جمعه روز سوراخ شدن دروازه کودتا


جمعه به خامنه ای و احمدی نژاد ١٠٠ هزار گل میزنیم

جمعه با ر دیگربا مشتی محکم در دهان دیکتاتور درداخل و اطراف استادیوم ازادی بار دیگر صدای اعتراض خود را به جهانیان میرسانیم. جمعه روز سوراخ شدن دروازه کودتا ,با اینکه دوستان بارها به این گرد هم ایی اشاره کردند ولی باز هم جا دارد که بگویم این یک بازی خوب به نفع سبزها خواهد بود دروازه دشمن را سوراخ سوراخ میکنیم و یادتان باشد که فشار و شکنجه و کشت و کشتار مقاومت ما را صد چندان میکند. خونهای ریخته شده ننگی بر پیشانی رهبر و کودتاچیان است .ما بیدی نیستیم که به این بادها بلرزیم نرود میخ اهنین بر سنگ پس بجنگ تا بجنگیم

Wednesday, August 19, 2009

تفاوت طرفداران رهبر و احمدی نژاد با سبزها

مقایسه یک عکس از سبزهابا سه عکس زیر



در این عکس بسیجیها از ترس شناسای و خجالت چهره خود را پوشانده اند







در این عکس اتوبوسهایی که انها را اورده اند میبینید












این خانم از کیف جلوی پایش که از سوریه است معلومه که چیکاره است
جمع تحصیلات این سه عکس به دیپلم هم نمیرسد




















جمعه روز سوراخ شدن دروازه کودتا


جمعه به خامنه ای و احمدی نژاد ١٠٠ هزار گل میزنیم
.جمعه روز سوراخ شدن دروازه کودتا با اینکه دوستان بارها به این گرد هم ایی اشاره کردند ولی باز هم جا دارد که بگویم این یک بازی خوب به نفع سبزها خواهد بود دروازه دشمن را سوراخ سوراخ میکنیم و یادتان باشد که زور فشار و شکنجه و کشت و کشتار مقاومت ما را صد چندان میکند خونهای ریخته شده ننگی بر پیشانی رهبر و کودتاچیان است ما بیدی نیستیم که به این بادها بلرزیم نرود میخ اهنین بر سنگ پس بجنگ تا بجنگیم.

Tuesday, August 18, 2009

نشان و یا پرچم راه سبز امید

پرچم حزب راه سبز امید نظرتان چیست
امیدوارم عده ای این نشان حزب که فقط یک پیشنهاد است با پرچم ملی اشتباه نگیرند این فقط نشان حزب است نه پرچم کشور

Monday, August 17, 2009

خواهر بسیجی موقع حمله به تظاهر کنندگان

خواهر بسیجی موقع حمله به تظاهر کنندگان پستانش بیرون بود و گفت همه سبزها را میخورم. موسوی و کروبی کم بود صانعی هم سبز شد اونم میدم خواهرای دیگه بخورند لب نیات هم خبری نیست همه را کوپونی میکنم ٠

Sunday, August 16, 2009

نامه دختر یکی از اعضای دربند هیات مدیران جامعه‌ بهایی


نامه دختر یکی از اعضای دربند هیات مدیران جامعه‌ بهایی
دوشنبه ، 19 اسفند 1387 ، 17:34 سعید رضایی (عضو هیات مدیران جامعه‌ی بهایی) به همراه هم‌کاران‌شان در سحرگاه روز 25 اردیبهشت سال جاری توسط مامورین اطلاعات دست‌گیر شدند
، باورش سخت است که ماههارا بی وجود تو سپری کرد‌ه‌ایم. بدون شوخی‌ها و خنده‌های‌ات، بدون آغوش پر محبت‌ات و بدون صدای گرم‌ات.وجود تو همیشه خانه را پر از آرامش و امنیت می‌کرد و حال که نیستی تنها منبع آرامش‌مان خاطرات شیرین‌ات است و اطمینان به این که خداوند در همه حال پشتیبان‌ات خواهد بود.سحرگاه 25 اردیبهشت بود که برای دستگیری‌ات آمدند. از آن روز فقط لب‌خندهای تو را به یاد دارم که ما رابه آرامش دعوت می ‌کرد و چشمان پر اشک مارثا – خواهرم – و نگاه نگران و پر از عشق مادر را و پیوند، برادر 12 ساله‌ام، که تو را محکم در آغوش می‌فشرد زیرا می‌دانست تا مدتی از بازی با تو و بودن در کنارت محروم خواهد بود. چقدر سخت است دوازده سال بیش‌تر نداشته باشی و شاهد این باشی که پدرت بی‌هیچ گناهی به زندان می‌افتد. اما او درک می‌کند چون خود به او آموخته‌یی که شرط به دست آوردن چیزهای با ارزش، فداکاری و از خود گذشته‌گی است.پدر عزیزم، می‌دانیم تنها بهانه‌ی این بی‌عدالتی عضویت‌ات در هیات مدیره‌ی جامعه‌ی بهایی ایران بود‌، جامعه‌یی که در تلاش است با وجود همه‌ی محرومیت‌ها و تضییقات زنده بماند و به رشد خود ادامه دهد.در این چند ماه از نسبت دادن هیچ تهمت ناروایی به شما عزیزان فروگذاری نشد ، و من آرزو می‌کردم که ای کاش قلم توانایی داشتم تا بتوانم از شما دفاع کنم یا صدایی که بتوانم بی گناهی‌تان را فریاد بزنم.در جریان اقدامات‌مان برای اثبات مظلومیت‌ و احقاق حقوق شما در بسیاری موارد به بن‌بست می‌رسیدیم. بسیاری از مسئولین حتا حاضر نبودند ما را ملاقات کنند و گاهی این احساس به ما دست می‌داد که هیچ‌کس در جهت پشتیبانی از حق و حقیقت از منافع خود چشم‌پوشی نخواهد کرد.در این میان کسانی بودند که ما را به گرمی می‌پذیرفتند و امیدواری می‌دادند و متعهد می‌شدند که در کمک به ما از هیچ تلاشی اهمال نخواهند کرد و نیز گاه‌گاهی خبر حمایتِ اقشار مختلف از شما بود که می‌گفت فراموش نشده‌اید و هنوز هم مردمانی منصف در سراسر دنیا هستند که جنسِ بی‌گناهیتان را می‌شناسند و دلیل زندانی شدن‌تان فقط برای ما نیست که چون روز روشن است.فکر کردن به تو و آن‌چه طی این ده ماه متحمل شده‌یی قلب‌ام را آکنده از اندوه و افتخار می‌کند.نیاز شدیدم به بودنت، به راهنمایی هایت و به گپ‌های دوستانه‌مان را هیچ چیز جبران نمی‌کند اما به این دل خوشم که راهی را که انتخاب کرده‌ای راه خدمت به بشریت است و می‌دانم در این راه استقامت خواهی کرد.به تو افتخار می‌کنم، به تو افتخار می‌کنم چون چرایی زندگی‌ات را یافته‌ای و چگونه‌گی‌اش را با سرافرازی متحملی ، و به تو افتخار می ‌کنم چون وجودت و استقامت‌ات اثبات می‌کند که انسان و انسانیت زنده است و هنوز مردان و زنانی وجود دارند که برای آن‌چه با ارزش می‌انگارند تا پای جان ایستاده‌گی می‌کنند.دختر کوچک‌ات مامن

چرا پدرم در بند است چرا



پس از تماسی که با داخل داشتم با اشاره این دوست مبارزاز داخل ایران این مطلب رانوشتم که تقدیم به فامیل تمام شهدا و مبارزین در بند مخصوصا عیسی سحرخیز وابطی وسرداربیگلری ... میکنم
تلفن زنگ زد گوشی را برداشتم سردار بود گفت سلام سید و زد زیر گریه من هم گریه کردم و گفتم چی شده سردار گفت بچه ام را اینقدر زدن که جان داده زیر مشت و لگد خوردو خمیرش کردن سید من تو جنگم اینجور نامردی ندیدم انتقام از ا ین نامردها میگیرم گفتم ارام باش سردار گفت با این مردم شریف نباید اینطور رفتار کرد خودم شستمش و کفنش کردم سید دستهاش شکسته و اویزان بود بدنش همه جاش سیا بود دوباره زد زیر گریه............و بقیه همه دانند که چه شد
در این دوره که هر کسی در کنار خانواده از زندگی لذت میبرد و با انها خوش است ا ز سوی دیگردل هموطنانی که عزیزانشان را ازدست داده اند و یا در بند است خون است و لحظه ای ارامش ندارند اب میخورند به فکر پدر و یا فرزند ازدست داده ودر بند هستند غذا از گلویشان پایین نمیرود و شبها خواب پدر و بچه ها یشان را میبینند و هر لحظه فریاد میزنندفرزندم بابا یا مادر یا دادش یا خواهر .عجب اینجاست که این عزیزان هیچ جرمی بجز انسانیت و ازادگی ندارند .فرزنداشان هر روز فریاد میزنند چرا پدرم در بند است چرا.یا چرا او را کشتید چرا.
گوش ناشنوای رهبران دیکتاتور ایران این درد را صد چندان میکند. عیسی سحرخیزوسردارهر دو شهید داده اند و در تمام عمر بجز خدمت کاردیگری نکرده اند ایا اینست جواب اینهمه خدمت و فداکاری.ابطحی هم دیگر فرزند پاک این سرزمین به مانند دیگران بجز خدمت و فداکاری کار دیگری نکرده.فرزندان و همسران این عزیزان از خود انان بیشتر در رنج و زحمت هستند بگذریم از شکنجه و ازار جسمی و روحی زندانیان و نگاهی کنیم به خانواده این عزیزان که چگونه در رنج و زحمت هستند خود را به در و دیوار میزنند تا انها را از زندان ازاد کنند واز این بی عدالتی ودیکتاتوری به ستوه امده اند انها در زیر افتاب سوزان ساعتها پشت در زندانها میایستند تا شاید خبری از ذاخل گیرند هر کسی که خارج میشوداز انها میپرسند فلانی را دیدی ترا به خدا بگو ببینم حالش خوبست و انها اگر زندانی باشند میگویند بعله دیدم حالشون خوبه نگران نباشید, ولی رنگ پریده زندانی ازاد و اندام تکیده او با موهای ژولیده سخن از چیز دیگری میگوید,وقتی چشم مادر در انتظار به باند زخم کثیف سر جوان میافتد بی اختیار گریه سر میدهد و فرزند خود را صدا میزند. بله دوستان صدها مادرو پدر هر شب و صدها فرزند هر روز نگران عزیزانشان هستند . نام نیک انها در صفحه تاریخ نوشته شده چه افتخاری بالاتر از این که روزی به فرزندان خودتان میگویید که برادرت پدرت و یا عمو و خاله داییت یک ازادیخواه بود .عده ای جانشان را دادند عده ای زندانی کشیدند و عده ای شکنجه و تجاوز شدند.باز به این عزیزان میگویم که صبور باشیدو به خود ببالیدکه پدر مادر و یا فرزندانتان در بندهستندو یادتان باشد که حق بر باطل پیروز است.نرود میخ اهنین بر سنگ.تقدم به خانواده های عیسی سحرخیز .ابطحی.سرداربیگلری .وشیرنر

Saturday, August 15, 2009

یک سوال ساده از اقای رهبر


اگر به زن و دختر و پسر شما تجاوز شده بود چه کار میکردید.اگر جواب این سوال اینست که پدرشان را در میاوردم و مادرش فلان میکردم پس چرا ساکتید و انگار نه انگارکه به کسی تجاوزی شده, واقعا حکومت باعث شده شما اینقدر نامرد و بی شرف شده اید که میگذارید عده ای لاش خور به زن و بچه های مردم تجاوز کنند و با بی شرمی کامل میگویید این حرفها را باید پشت درهای بسته زد
درست مانند همان کارهایی که شما پشت در های بسته زندان با زن و بچه های مردم کردید.
اغای لاریجانی بفرمایید ببینم از زمانی که نامه کروبی را خوانده اید چه کاری بجز تشر زدن و تحدید انجام داده اید فکرمیکنید مردم همانند شما و عده ای از نمایندگان شما خر هستند راستی شنیدم مدرکت هم گلابیه مثل تصمیم گیریهات
وقتی فیلمهای قدیمی رانگاه میکنم ناموس و شرف حرمت داردو در یک محل مردم به زن و بچه های همسایه های خود حتی نگاه نمیکنند ,در صورتی که امروز به خیرو برکت سیستم ج ا بلعکس انجام میدهند ,از رشوه گرفته تا تجاوز .خلاصه کلام اینکه مردم شما متجاوزین را نمیخواهند و بدون خونریزی بیشتر بروید چون اگر قرار باشد ما شما را ببریم بد خواهد شد
صدام و بچه های او هم به زن و بچه های مردم تجاوز میکردند دیدید چگونه تکه تکه شدند و رهبرشان صدام میان زمین واسمان دست و پا زد .پس تا دیر نشده بروید و جان زن و بچه های خود را نجات دهید
تا یادم نرفته اینم بگم که موسوی ریس جمهور ایران است و کروبی رهبر, شما بروید دنبال گاوچرانی و دولت هم دنبال قاپ بازی رهبر را هم باید بست به گاری و بچه هایش را در یک طویله رها کرد .با عرض پوزش از خران و گاوان نجیب کشور

یک عراقی رفت عراقی دیگری امد


پنجمین رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران

، عضو دیگری از خانواده پرنفوذ لاریجانی ها در حاکمیت این کشور است.
صادق اردشیر‌ لاریجانی‌ آملی متولد‌ سال‌ ۱۳۳۹ درشهر نجف‌ در عراق است. او در سال ۱۳۷۷ به عنوان نماینده دوره سوم مجلس خبرگان از استان مازندران وارد مجلس خبرگان شد و در سال ۱۳۸۰ با حکم آیت الله علی خامنه ای به عضویت شورای نگهبان درآمد.
آقای لاریجانی در یکی مباحثاتی که در سال ۱۳۸۵ درباره منشاء حقانیت و مشروعیت دولت و حکومت در ایران صورت گرفته بود، گفته بود که "فعلیت و کارآمدی حکومت ها به رای مردم بستگی دارد اما رای مردم به حکومت مشروعیت نمی دهد."
به اعتقاد رئیس جدید قوه قضائیه ایران "مشروعیت به معنای حق داشتن حاکمان و به معنای التزام شهروندان است که نمی تواند دایر بر مدار رای باشد."
آقای لاریجانی در هنگام‌ وارد شدن‌ به‌ سال‌ چهارم‌ دبیرستان‌ با فراهم‌ آمدن‌ بورس‌ تحصیلی‌ از دانشگاه‌ صنعتی‌ شریف‌ عازم‌ تحصیل‌ در یکی‌ از کشورهای‌ غربی‌ بود که‌ با تشویق‌ پدرش به‌ دروس‌ دینی‌ رو آورد.
آیت ‌الله‌ ‌میرزا هاشم‌ آملی پدر لاریجانی ها ‌از بزرگان‌ حوزه‌ علمیه‌ نجف‌ و قم‌ بوده است.
صادق لاریجانی در سال های‌ تحصیل در حوزه شاگرد خصوصی کاظم‌ حائری و ‌بوده و درس خارج فقه اصول را نزد پدر زنش آیت الله حسین وحید خراسانی از علمای طراز اول فعلی قم طی کرده است. او در بخش‌ علوم‌ عقلی‌ نیز در درس‌ اسفار آیت ‌الله‌ عبدالله جوادی‌ آملی‌ و آیت‌الله‌ حسن حسن‌ زاده‌ آملی‌ حاضر شده است.
فعلیت و کارآمدی حکومت ها به رای مردم بستگی دارد اما رای مردم به حکومت مشروعیت نمی دهد
صادق لاریجانی
آقای لاریجانی از حدود ۲۰ سال پیش تاکنون به تدریس دروس حوزوی خارج اصول و پس از مدتی به تدریس خارج فقه پرداخته‌ است.
او در وب سایت شخصی اش نوشته است: "در جریان انقلاب در کنار مرحوم والد، در پاره‌ای اقدامات شرکت جسته‌ام و پس از چندی حس کردم تهاجم فرهنگی غرب کمی از تهاجم نظامی آن ندارد و لذا در حد وسع خویش و با بضاعتی مزجاه همّ خویش را در مقابله با این تهاجم فرهنگی قرار دادم. تهاجمی که ایمان مردم را هدف گرفته و قطعاً در راستای اهداف شوم استعماری است. چون نیک می‌دانند این کشور اسلامی با ایمان مردم زنده مانده است نه تجهیزات مادی و اقدامات نظامی."
صادق لاریجانی در دهه ۷۰ خورشیدی دیدگاه های خود را در نشریاتی همچون نقد و نظر، کیهان فرهنگی و ماهنامه صبح منتشر می کرد که نشریات محافظه کار این دهه محسوب می شدند.
عضویت‌ در هیئت‌ امنای‌ دانشگاه‌ قم‌، هیئت‌ امنای‌ دانشنامه جهان‌ اسلام‌ و ریاست‌ هیات‌ امنای‌ مؤسسه‌ تحقیقات‌ کامپیوتری‌ علوم‌ اسلامی‌ از دیگر فعالیتهای‌ آقای لاریجانی‌ به‌ شمار می‌رود. او هم‌ اکنون‌ در قم‌ به‌ تدریس‌ اشتغال دارد.
آقای لاریجانی در آستانه ۵۰ سالگی با لقب حوزوی "حجت الاسلام والمسلمین" پنجمین رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران شده است.
برادران او، محمدجواد ‏لاریجانی (از نظریه پردازان محافظه‌کار و دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه در دوران آقای شاهرودی و رئیس فعلی پژوهشگاه دانش‌های بنیادی)، علی لاریجانی (رئیس فعلی مجلس شورای اسلامی)، باقر لاریجانی (رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران) و فاضل لاریجانی (وابسته فرهنگی ‏ایران در کانادا) هستند که در سیاستگذاری های دهه دوم انقلاب اسلامی تاکنون در ایران نقش‌های متعددی ایفا کرده‌اند

Wednesday, August 12, 2009

ماهی یکبار نماز جمعه سبز






برای اینکه به این کودتاچیان نشان دهیم با اوردن نیروهای سرکوب ما نه تنها قویتر میشویم بلکه به جمعمان افزوده میشود .در این هفته انها با خارج کردن نیروهای خود از پادگان به بازار به ما ثابت کردند که چقدر از ما میترسند . با شرکت خود در نماز جمعه این هفته بار دیگر انجا را در اختیار خود بگیریم ٠انها نماز جمعه خود رانمیتوانند بر هم زنندو ما از این هفته باید ماهی یکبار نماز جمعه را سبز کنیم تا با گرد هم ایی خود این دولت کودتا را به زانو در اوریم.از این پس اگر به ما اجازه گرد هم ایی ندهد در نماز جمعه ها صدای خود را به گوش همه میرسانیم .پس دیدارمان در این نماز جمعه چه با موسوی و چه بی موسوی .علت اینست که موسوی تحت محاصره شدید اطلاعات است و به او اجازه رفتن به تجمعات را نمیدهند همینطور اقای کروبی پس نباید با نیامدن این دو مبارز از پا ایستاد .همانطور که قبلا گفتم یک عده اطلاعاتی بی سواد نمتواند جلوی مردم و جوانان ما را بگیرد هر چه بیشتر سرکوب کنید ما قویتر میشویم پس بجنگ تا بجنگیم.ماهی یکبار نماز جمعه سبز

Tuesday, August 11, 2009

سه تفنگدار موسوی.کروبی.رفسنجانی


سه تفنگدار موسوی.کروبی.رفسنجانی

از زمانی که دولت کودتاورهبر رای مردم را دزدیدند ٣ نفر در راس این اعتراضات قرار داشتند(موسوی.کروبی.رفسنجانی) و همواره با این عمل در چا لش بودند و تا به حال اقایان موسوی و کروبی در موضع خود ایستاده و از حقوق ضایع شده مردم دفاع میکنند و مانند سه تفنگدار یارو یاور هم هستند .ولی مثل اینکه اقای رفسنجانی یادش رفته تفنگش را گلوله بگذارد و با تفنگ بدون فشنگ به جنگ برخواسته و دمادم قصد شلیک دارد ولی هدف را گم کرده و به بیراهه میزند .اقای رفسنجانی اولا شما چرا این نامه مرد مبارز کروبی را باز نکردیدو اگرهم کردید و خواندید پس چرا سکوت کردید ایا واقعااین امرتجاوز اینقدر برای شما بی ارزش بود که مطرح نکردید ما که از شما انتظاری بیش از این داشتیم
حالا هم که باید بروید و در نماز جمعه شرکت کنید دوباره جا زدیدو نمیروید چرا میگذارید که اینگونه شما را بازی دهند و به مردم طوری جلوه دهند که شما را زیر کنترل دارند و خدای ناکرده شما ترسیده اید, پس چه شد ان قدرتی که صحبتش بود .به عنوان یک طرفدار از شما بسیار رنجیدم, پس از ان همه کشت و کشتارو شکنجه ودادگاه های نمایشی شما با تفنگ خالی شلیک میکنید و نه اینوری ونه اونوری هستید .مردم هشیار هستند با انها بازی نکنید واگر هم تهدید شده اید نتر سید به مردم راستش را بگویید .با نیامدن شما به نماز جمعه مردم ساکت نخواهند نشست و به مبارزات خود چه با شما و چه بی شما ادامه خواهند داد.به اغوش مردم برگردید تا دیر نشده.همین

بجنگ تا بجنگیم, ٢١ مرداد



٢١ مرداد بجنگ تا بجنگیم--بازار تهران

٢١ مردادهمزمان با بازار تهران در تمام بازارهای ایران تجمع خواهیم کرد و بار دیگر به کودتاچیان نشان خواهیم داد که با کشت و کشتارو شکنجه و زندانی نمیتوانید در مقابل ما مردم و جوانان ازایخواه بایستید و این خیال خام که سرو صداها خوابیده و مردم ترسیده اندرا به گور خواهید برد ما فرزندان ستار خانهاو باقر خانها هستیم . عده ای اطلاعاتی بی سواد نه تنها در مقال ما ناتوان هستند بلکه با خشونت و زور مقاومت ما را صد چندان میکنند هر کدام از ما یک بابک است نرود میخ اهنین بر سنگ بجنگ تا بجنگیم--دیدار در بازار

Saturday, August 8, 2009

دزد و قاضی




دزد و قاضی پروین -شباهت قاضی ان زمان با قاضی دادگاه های امروز


برد دزدی را سوی قاضی عسس -- خلق بسیاری روان از پیش و پس


گفت قاضی کاین خطاکاری چه بود-- دزد گفت از مردم آزاری چه سود


گفت، بدکردار را بد کیفر است -- گفت، بد کار از منافق بهتر است


گفت، هان بر گوی شغل خویشتن-- گفت، هستم همچو قاضی راهزن


گفت، آن زرها که بردستی کجاست -- گفت، در همیان تلبیس شماست


گفت، آن لعل بدخشانی چه شد -- گفت، میدانیم و میدانی چه شد


گفت، پیش کیست آن روشن نگین-- گفت، بیرون آر دست از آستین


دزدی پنهان و پیدا، کار تست -- مال دزدی، جمله در انبار تست


تو قلم بر حکم داور میبری-- من ز دیوار و تو از در میبری


حد بگردن داری و حد میزنی -- گر یکی باید زدن، صد میزنی


میزنم گر من ره خلق، ای رفیق-- در ره شرعی تو قطاع الطریق


می‌برم من جامه‌ی درویش عور -- تو ربا و رشوه میگیری بزور


دست من بستی برای یک گلیم-- خود گرفتی خانه از دست یتیم


من ربودم موزه و طشت و نمد-- تو سیهدل مدرک و حکم و سند


دزد جاهل، گر یکی ابریق برد-- دزد عارف، دفتر تحقیق برد


دیده‌های عقل، گر بینا شوند خود فروشان زودتر رسوا شوند


دزد زر بستند و دزد دین رهید-- شحنه ما را دید و قاضی را ندید


من براه خود ندیدم چاه را -- تو بدیدی، کج نکردی راه را


میزدی خود، پشت پا بر راستی -- راستی از دیگران میخواستی


دیگر ای گندم نمای جو فروش -- با ردای عجب، عیب خود مپوش


سبزم و با سبز ها دست میدهم-جای قاضی را به خود پس میدهم


(بیت اخراضافه شده جز شعر نیست)

عکس جلادان جمهوری اسلامی

















































































































































































































































































































































http://www.gerdabsabz.blogspot.com/ عده ای از انها در این سایت شناسایی شده اند