Thursday, July 30, 2009

عکسهای شلیک مستقیم به مردم در٨مرداد

http://www.youtube.com/watch?v=r3YxVuD101sفیلم شلیک مستقیم به مردم در٨مرداد









فیلمهای ٨ مرداد

http://www.youtube.com/watch?v=r3YxVuD101s فیلم شلیک به مردم ٨ مرداد
فیلم های تظاهرات ٨ مرداد1--فیلم 2--فیلم 3-- فیلم4 --فیلم5--فیلم6 -- فیلم7

Tuesday, July 28, 2009

رهبر یک دستمال به دست و دیگری بر گردن

رهبر دستمال به دست
رهبر یک دستمال به دست و دیگری بر گردن به کمک زندانیان و حقوق انان شتافت. پس از کشتن و شکنجه تقریبا تمام زندانیان اغای رهبر به فکر حقوق انان افتاده و به بستن زندانهای مخوف خود دست زده است.سوال اینجاست که چرا اینقدر صبر کردیدو زودتر اقدام نشدناقلانکنه میخواستی تا وقت کافی برای سرکوب و شکنجه داشته باشی ,راستی چه کسی مسیول این قتلها است و جوابگو, لابد میخوا هی بگویی که انها دیگر سر کار نیستند و زندان و زندانبانها و وزیر اطلاعات و غیرو همه رفتند .ناقلا نکنه زندان را بستی که زندانبان را فراری دهی پس جوابگوی تمام این شکنجه ها و کشت وکشتارخودت هستی و بس.راستی حالا که مجتبی خامنه ای بیکار شده کدام پست را به ایشان میدهید

Sunday, July 26, 2009

امروز همه آمده بودند


به یاد ابطحی دربند یکی از مطالب روزنوشت او را چاپ کردیم


امروز همه آمده بودند

امروز در ایران روز حماسه شکوه بود. وقتی نیمی از این جمعیت در خیابان­های تهران شرکت می­کند، مارش می­زنند و آن را جمعیت میلیونی اعلام می­کنند ولی فکر می­کنم اصلاً به جمعیت امروز اشاره­ای نکنند. از صبح آن قدر تهدیدهای جدی فراوانی بود که یک بار آقای موسوی و یک بار آقای خاتمی بیانیه دادند و از مردم تشکر کردند. می­ترسیدند تهدیدها عملی شود و مردم قربانی شوند. کلی بحث شد که امکان اطلاع رسانی به مردم وجود ندارد، مردم می­آیند و وقتی رهبران نروند با مردم خیلی برخورد جدی می­کنند و آن­ها بیشتر آسیب می­بینند. آقای موسوی و آقای کروبی تلفنی صحبت کرده بودند. قرار شده بود اگر راه­ها را هم بسته بودند، و یک نفر هم بود به احترام آن­ها شرکت کنند و حداقل به آن­ها اعلام کنند که مجوز داده نشده و راهپیمایی نکنند. واقعاً همه­مان از مردم عقب­تریم. هیچ کداممان گمان نمی­کردیم که این جمعیت خواهد آمد. رفتم دیدن آقای کروبی. چند تا تلفن شد همان جا که جلوی رفتن آقای کروبی را بگیرند. سه چهار نفر هم از اعضای برجسته حزب اعتماد ملی آمده بودند که جلو رفتن آقای کروبی را بگیرند. کروبی هم همه­ی آن ها را رد کرد و گفت اگر آقایان خاتمی و موسوی هم نمی­رفتند، من می­رفتم. من و کرباسچی همراه آقای کروبی سوار شدیم. آقای مهندس موسوی و آقای خاتمی هم قرار بود از دفترهایشان حرکت کنند و ساعت 5 همه جلو خیابان آذربایجان باشند که سخنرانی کنند. آقای کروبی گفت آن قدر رای ها مهندسی شده بود که اگر ننه جون من هم کاندیدا بود از این بیشتر برایش رای می خواندند. ما از بزرگراه یادگار امام رفتیم. نزدیک خیابان انقلاب معلوم بود خیلی بیشتر از 22 بهمن امده اند. راه بسته بود. پیاده شدیم. به خیابان آزادی رسیدیم. نتوانستیم طرف محل قرار بریم. آقای کروبی یک طرف، آقای کرباسچی یک طرف، من یک طرف رفتیم. من جلوتر بودم. از سر یادگار تا میدان آزادی به عنوان اولین نفری که از این مسیر آمده بودم مورد تشویق عجیبی قرار گرفته بودم. هزاران نفر جمعیت برای من داد می­زدند و حمایت می­کردند. شعار یک درصد، دو درصد، نه پنجاه و سه درصد و یا شعار ما خار و خاشاک نیستیم و یا این که تا فلانی هست اوضاع همین است، تمام خیابان را فراگرفته بود. آقای موسوی و خاتمی هم نتوانسته بودند یکدیگر را پیدا کنند. آن قدر جمعیت فراوان بود که دیگر به مجوز نیاز نداشت. اصلا قابل مقایسه با جمعیت دیروز نبود. که شبکه رادیو تلویزیون ایران آن همه روی آن کار کرد. دردناک است که این جمعیت کم­نظیر در رسانه ملی ایران دیده نمی­شود. باور نمی­کردند که مردم این قدر با جسارت خواهند آمد. روز حماسی عجیبی بود. همه می­گفتند که تو رو خدا کم نیارید، ما کم نمی­آوریم. خیلی روز بدی شروع شد و تا این جا پایان خوب و ماندگاری داشت. واقعاً آیا ممکن است این همه دیده نشوند؟ در میدان آزادی همه نشستند و من هم سخنرانی کردم. یک بلندگو هم نه برای موسوی و نه برای خاتمی و نه برای کروبی نبود. فرق یک تظاهرات دولتی و مردمی کاملاً مشهود بود. واقعاً مردم خسته نباشند

Saturday, July 25, 2009

دست شما دردنکنه حاج اقا خوب زدیش




دست شما دردنکنه حاج اقا خوب زدیش


جوانان پاک و معصوم ما در پی یک حرکت ارام و متمدنانه در خیابانها فریاد سر دادند که رایمان را پس دهید ولی رژیم با وحشت شروع به کشت و کشتار کرد و بدون اینکه بخواهد به حرف انها گوش دهد از پشت بامهای مساجد مردم را به گلوله بست و با چاقو شکم بچه ها را درید, درست مانند سهراب ومحسن روح الاميني که سینه هایشان تا به گلو چاک خورده بود و در همان زندان با چوالدوز سینه هایشان را دوخته بودند که نشان دهند بعله دکتری هم در کار بوده است .دست شکسته سهراب که در گچ نبود و فک شکسته محسن که حتی یک چسب زخم رویش نبود گواه اینست که اطلاعات این بچه ها را به قصد کشت زده و جان نیمه جان انها را در زندان رها کرده تا بمیرند .ایا واقعا این شکنجه گران ایرانی هستند و یا اینکه خارجی ,چون یک ایرانی با خودی اینکار را نمیکند, پس اطلاعات شاید بدست خارجیها افتاده که چنین مردم را میکشند. امیدوارم که مسیولان ایرانی مردم دوست نظری به این مطلب بیاندازند تاببینند شاید واقعا کشور در دست خارجی و یاوابستگانشان است. اخطار به سران کشور قبل از اینکه این بلا به سر تان بیاید بهتر است ببینید چه افرادی در پشت صحنه مشغول قتل عام مردم و بچه هایتان هستند .موفق باشید

Sunday, July 19, 2009

مشخصات قاتل ندا آقا سلطان


http://www.youtube.com/watch?v=Z05thH07D84
صدای افسران اطلاعاتی برای سرکوب







مشخصات قاتل
فرد فوق، عباس کارگر جاوید عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، همان کسی است که در قتل ندا آقا سلطان دست داشته است و توسط مردم دقایقی بعد از قتل ندا بازداشت می شود و کارت شناسایی اش بدست مردم می افتد .آرش حجازی یکی از شاهدین لحظه قتل ندا آقا سلطان نیز بر این مسئله صحه گذاشته بود که قاتل توسط مردم شناسایی شده و کارت شناسایی اش بدست مردم افتاده است ، هم اینک آن کارت که در آن مشخصات قاتل و همچنین وابستگی اش مشخص شده (هیات رزمندگان اسلام زیر نظر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اداره می گردد) به جهت شناسایی ملت معرفی می گردد . و البته آرش حجازی که قاتل را حتما بیاد دارد می تواند در این شناسایی نقش اصلی را داشته باشد

Friday, July 17, 2009

چگونه رود اترک مرز ایران با روس شد



چگونه رود اترک مرز ایران با روس شد:از مزایای بله قربان گویی

شبی از رمضان سنه 1281 ناصرالدین شاه در مجع اکابر خلوتیان فرمود که البته میدانید دولت روس از دیرگاهی قصد تصرفات به سواحل شرقی دریای خزر کرده در ایام محمدشاه و وزارت حاج میرزا آقاسی برای کشتی های خودعاشوراده راکه جزیره کوچکی در ساحل مازندران و استرآباد است خواهش کرد و برد، وچندیست قلعه چکشلر را در اراضی ترکمان نشین بنا نموده،با یک دسته قشون تشکیل حکومتی در ان نقطه نموده است.این روش روس در تصرفات بلامعارض در آن نواحی است چگونه می توانیم مطمئن باشیم که به حقوق و حدود ایران از دولت مشارالیها تجاوزات کیف ماشاء نشود؟همه گفتند مساله خیلی مهم و محل ملاحظه است.نه کسی به این نکته ملتفت بوده است و نه چاره این کار در افکار ناقصه ماها می گنجد.شاه برای برای تفهیم مطلب و تعظیم و اهمیت کار به تحقیقات جغرافیایی و تایخی شروع فرمود برای قومی بی اطلاع و بی خبر که نه تاریخ ولادت خود را می دانستند ، نه نقشه ی خانه خودشان را می شناختند ،مبلغی بیانات علمیه و بلتبکه* کرد و لاجرم به صورت تحیر ودرماندگی کمی سکوت کرد و با یک قهقهه ی شاهانه گفت چه میگویید در شخصی که به تدبیر صائب و اندیشه دوربین بی زحمت جنگ وجدال تلف نفوس و صرف فلوس این مشکل را حل و مهم را فیصله کرده باشد؟متملقین حضور که این فن را به کمال و نبض شاه را در دست داشتند به سجده افتادند که البته فکر و تدبیر قبله ی عالم کار را به وفق مراد ساخنه است و اگر هنوز اقدامی نفرموده باشند ،جز عقل و عزم شاهنشاهی کی میتواند اینگونه مشکلات را اسان و چنین درد را درمان کند؟شاه فرمود آری جز من نه کسی ملتفت غایله بود و نه خطرات آتیه را می دید،بی آنکه وزیر امور خارجه را اطلاع دهم دستخطی توسط یحیی خان به سفارت روس فرستادم و این قراردادی است که وزیر مختار با اجازه دولت خود امضاء کرده است،رود اترک را حد بین دولتین معین کرده ایم.متملقین در عالم بی خبر ،متفقن موفیت شاه را را به این قرارداد تهنیت گفتند ،یحیی خان هم به این خدمت بزرگ تحسین و آفرین خواندند. این دوم بازی پلتیکی شاهانه بود که بی منت راه روس را به ماوراء خزر باز و رسمن ملک و رعیت آن قسمت ایران را به تصرفات روس نامزد کرد.یا اینکه در تعیین حدود بلوچستان و همچنین تحدید واحی سیستان به استبداد شاهانه حکمیت دولت انگلیس را قبول و مبلغی از حقوق ایران بر حسب نقشه ژنرال گداسمیت مامور دولت مشارالیها از دست رفته بود.متملقین ،شاه را مطمئن کرده بودند که رشته ی فکر و تدبیر همایونی به الهامات غیبیه پیوسته است و حق داشتند چنین بگویند که اطراف شاه از مردمی ساخته بود که باید پادشاه مشعل جهان افروز و عقل جهان نما باشد.از خاطرات سیاسی امین الدوله*من متوجه معنی ” بلتبکه” نشدم،عینن از کتاب آوردم،شاید غلط چاپی باشد

Monday, July 13, 2009

حضور موسوي وخاتمي در نمازجمعه

Sohrab and his Mon سهراب اعرابي و مادرش


حضور موسوي وخاتمي در نمازجمعه تهران تایید شد :روزنامه اعتماد ۳شنبه-صفحه نخست
پس از تاييد خبر خوانده شدن خطبه ها توسط هاشمي رفسنجاني، اعلام شد حضور موسوي وخاتمي در نمازجمعه تهران گروه سياسي؛ روز يکشنبه پايگاه اطلاع رساني آيت الله هاشمي رفسنجاني اعلام کرد پس از قريب دو ماه غيبت قديمي ترين امام جمعه تهران در اين مراسم، وي جمعه هفته جاري در دانشگاه تهران حاضر خواهد شد تا نماز جمعه تهران را اقامه کند. ساعتي پس از اين خبر بود که صفحه فيس بوک ميرحسين موسوي از حضور بزرگان اصلاحات در اين مراسم خبر داد تا اخبار غيررسمي که از چند روز پيش در اين خصوص دهان به دهان مي گشت، تاييديه ضمني دريافت کند؛ خبري که در صورت صحت نه تنها پايان بخشيدن به هشت هفته غيبت هاشمي رفسنجاني از اين تريبون خواهد بود بلکه نخستين حضور ميرحسين موسوي و سيدمحمد خاتمي در يک مراسم عمومي و رسمي پس از برگزاري انتخابات پرحاشيه رياست جمهوري دهم محسوب مي شود چرا که سيدمحمد خاتمي پس از تصاويري که در روز راي گيري از وي منتشر شد، ديگر در مراسمي حاضر نشد و آخرين حضور ميرحسين موسوي بين مردم نيز به چند هفته پيش در جمع معترضان به نتيجه انتخابات در بهارستان بازمي گردد. البته خاتمي و موسوي در اين مدت با بيانيه هاي خود حضور در صحنه سياست را ادامه دادند تا به اين ترتيب لقب بزرگ ترين «سکوت پيشه» پس از انتخابات اخير به هاشمي رفسنجاني تعلق بگيرد. اگر چه هاشمي در اين مدت با خانواده هاي شهداي هفتم تير و خانواده زندانيان حوادث اخير و روز گذشته نيز با جمعي از طلاب ديدار کرد و منابع رسمي سخنان کوتاهي نيز از اين ملاقات منتشر کردند اما اين رويکرد از سوي شخصيتي که روزگاري مرد شماره دو سياست ايران خوانده مي شد وهم اکنون نيز رياست دو نهاد نظارتي مجمع تشخيص مصلحت نظام و مجلس خبرگان رهبري را بر عهده دارد، از طرف محافل سياسي و رسانه يي به «سکوت» تعبير شد. وي در اين مدت از انتشار هر بيانيه و نامه تاييد انتخابات خودداري کرد تا تنها اظهارنظرش درباره انتخابات همان جمله کوتاه باشد؛ «هيچ وجدان بيداري از وضعيت موجود کشور راضي نيست.» سکوت هاشمي رفسنجاني اما مورد توجه ويژه سه طيف قرار گرفت؛ حاميان، منتقدان و رسانه هاي خارجي. از شب مناظره 13 خرداد ماه بين محمود احمدي نژاد و ميرحسين موسوي که طي آن رئيس دولت نهم انتقادهاي چهار ساله را به اتهامات تبديل کرد و پس از چهار سال به ايما و اشاره سخن گفتن، صريح از وي و خانواده ...

Sunday, July 12, 2009

گوساله كلون شبيه سازي با نام شب الله

فیلمهای سهراب اعرابی
http://www.youtube.com/watch?v=V6OQvdnvBtA film sohrabhttp://www.youtube.com/watch?v=6Dioz-GANII film sohrabhttp://www.youtube.com/watch?v=Zls44XQBsF0 film sohrabhttp://www.youtube.com/watch?v=kSCS5cuH6Hg sohrab erabi


اولين گوساله كلون شبيه سازي با نام (شب الله )بدنيا امد

پس از گذشت سالها مطالعه و كشت و كشتار بلاخره دولت جمهوري اسلامي گوساله شبيه سازي را بدنيا اورد و در نظر دارد انها را به ارگان ضد مردمي و سركوب اضافه كند اين بار اول نيست كه دولت دست به چنين كاري ميزند قبلا هم ٣ ارگان را به ترتيب درست كرده ١ ٠ حزب الله كه با تركيبات جنين عربي و ايراني بوجود امده و در سركوب و كشت وكشتار اسرايليها و ايرانيهاي اصيل خوب عمل كرده است به انها ياد دادند كه هر وقت در جنگ شكست خورديد پيروز هستيدمانند جنگ لبنان ٠كه شهر و ديارشان به ويرانهايي تبديل شد ولي حزب الله پيروز شد معني پيروزي را هم فهميديم ٠٢ثار الله -جين انها با مقدار ثار و گنجشك كولن كردند وبه علت كوچك بودن جسه انها بيشتر در كارهاي خبر چيني و مداهي به كار گرفته ميشود و بيشتر در خواندن روضه و نوحه به علت داشتن صداي خوب كه از جدش ثار به ارث برده فعال هستند٣ بسيج . بسيج در اوايل براي ساختن وكاشتن و كمك به مردم بوجود امد جين بسيج از تركيبات حزب الله و ثارالله هستند و كمي دربوجود امدن ان رهبر دخالت مستقيم داشته براي همين جين انها كمي خر تو خر است به علت محيط زيست انان كه كوه و صحرا ميباشد انان وحشي و بدون احساس بزرگ شده اند و براي همين از انها براي سر كوب استفاده ميشود و بزگترين خطر انان اينست كه حتي به خودي هم حمله ميكنند و قابل اعتمادنيستند براي همين رژيم اين كولن جديد را بوجود اوردتا جايگزين انها كند البته گوساله بسيجي هم مانند اين گوساله جديد به نام شب الله علف و يونجه خوار است و اولين گوساله ايراني است كه جاي بسيج را كم كم خواهد گرفت و نام اين گوساله را شب الله گذاشته اندچون بيشتر شبهاكار ميكند و شب پران است و بيشتر براي سركوب انهايي شبها الله اكبر ميگويند به كار گرفته خواهند شد به اميد روزي كه ما از نظر سركوب خودكفا شويم و ديگرلازم به وارد كردن فلسطينيان و لبنانيان نباشيم زنده باد شب الله٠٠گوساله جوان ورهبر گاو

Saturday, July 11, 2009

خامنه ای مریض تحت تاثیر والیوم


من پزشک هستم و مطلب مهمی برایتان میگویم که ان را به اطلاع مردم برسانید

.دراطاق اکس ری بودم که چند نفر به همراه دو دکتر وارد اطاق شدندمن قبلا هیچکدام از این اقایان دکتر را ندیده بودم ولی از لباس سفیدو طرز گفتمانشان معلوم بود که دکتر هستند, اطاق اکس ری تاریک است من در پشت دستگاه بودم انها منو ندیدند, یکی میگفت کپی ها را بیاورید باید پرونده را ببریم حالش زیادخوب نیست, مجتبی گفته همه پرونده را بیاورید. یکی از دکترها گفت قرصهایش را میخورد جوانی با کت و شلوار اتو شده گفت بعله ولی خواب میکنه و درد نداره ولی سر گیجه داره ,اخه بعداز اون انفجار لعنتی اسیب دید و دردش از اونه برای همین قرص درد میخوره

دکتر: ولی ربطی به سرگیجش نداره حتما دواهای فشار و قلبش را نخورده, ولی اگردوای درد را هم زیاد مصرف کند احتمال سرگیجه دارد, حالا برویم اکس ری را ببینیم .انها اشاره به یکی از دکترها کردند که شما با من بیایید .من که هم ترسیده بودم و هم در حیرت با عجله به منزل امدم و این مطلب را به همسرم تعریف کردم او گفت پس خامنه ای مریضه, با این همه والیوم دیگه فکرش کار نمیکنه, همینه بچه ها را میکشد یکی باید کاری بکنه, پس کجا هستند این علما که جلو این شخص را بگیرند چه کار باید کرد ,حتما این مسیله را به مردم و مطبوعات برسان به دفتر اقایان در قم و کروبی و منتظری و اقای غفاری برسان تا دیر نشده. عجب وای بر مردم مگر قانونا نمیشود او را برکنار کرد او فکرش خراب و تحت تاثیر والیوم است ما بایک ادم دیوانه طرف هستیم وای بر مردم

Monday, July 6, 2009

میرحسین موسوی پیش از ظهر امروز پانزدهم تیرماه


میرحسین موسوی پیش از ظهر امروز پانزدهم تیرماه در جمع دوستان خود با اشاره به انتخابات اخیر ریاست جمهوری گفت

در انتخابات مردم به هم كمك و اطلاع‌رساني كردند و ايده‌ي هر شهروند يك ستاد را به خوبي اجرا كردند و در حال حاضر ستادي نيست ولي همه براي كمك و اطلاع‌رساني به يكديگر وظايفي دارند كه بايد آنها را به خوبي انجام دهند.توجه به چارچوب‌هاي قانوني براي ما اهميت فوق‌العاده‌اي دارد، وگرنه وضعيت ناخوشايندي در سطح جامعه خواهيم داشت و چه بسا مواجه شويم با اين‌كه نيروهاي ملي، مذهبي، قومي و قبيله‌اي در مقابل يكديگر قرار گيرند. ،در سالروز ولادت اميرالمومنان حضرت علي (ع) جمعي از دوستان و آشنايان مهندس ميرحسين موسوي براي تبريك عيد با وي در منزل وی ديدار كردند،موسوی ضمن تبريك سالروز ولادت حضرت علي (ع) با جمع حاضر به گفت‌وگو پرداخت.وي در اين ديدار با اشاره به انتخابات رياست جمهوري دهم اظهار كرد: در اين انتخابات اتفاق بزرگ و عميقي افتاد و كم شدن اعتراضات يا ساكت شدن آن، اصل قضيه را از بين نمي‌برد و من فكر مي‌كنم كه اين حركت معترضانه ادامه پيدا خواهد كرد. در اين انتخابات، مشكلات نظام معلوم شد و خدا را شكر مي‌كنم كه اين مشكلات خيلي زود خود را نشان داد.موسوي با اشاره به شعار هر شهروند يك ستاد و قطع راه‌هاي اطلاع‌رساني درست در هفته‌هاي اخير، گفت: در انتخابات مردم به هم كمك و اطلاع‌رساني كردند و ايده‌ي هر شهروند يك ستاد را به خوبي اجرا كردند و در حال حاضر ستادي نيست ولي همه براي كمك و اطلاع‌رساني به يكديگر وظايفي دارند كه بايد آنها را به خوبي انجام دهند.رييس فرهنگستان هنر هم‌چنين در پاسخ به پرسشي درباره‌ي مشروعيت دولت اضافه كرد: مشروعيت دو نوع است؛ يك مشروعيت مشروعيتي است كه برآمده از شرع است و نوع ديگر آن مشروعيت سياسي است. وقتي دولتي در چارچوب قانون شكل نمي‌گيرد در نظر مردم مشروعيت ندارد و اين مساله دولت را ضعيف مي‌كند و حتي به سمت خشونت عليه مردم سوق مي‌دهد. در حال حاضر مشكل اين دولت، مشروعيت سياسي دولت است كه دولت را با مشكلات جدي در زمينه‌هاي داخلي و سياست خارجي مواجه مي‌كند.وي ادامه داد: همه‌ي دولت‌ها تلاش مي‌كنند كه مشروعيت بالاتري داشته باشند ولي در اين دولت مشروعيت به دليل عدم اعتماد مردم، زير سوال است و اين مساله دولت را در باطن ضعيف مي‌كند؛ حتي اگر ظاهر خود را حفظ كند.موسوي در ادامه درباره‌ي احتمال ديدار خود با خانواده‌هاي بازداشت شدگان روزهاي اخير، تاكيد كرد كه در تلاش است با اين خانواده‌ها ديدار داشته باشد و از آنها تشكر كند.نامزد معترض دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با تاكيد بر اعتقاد خود نسبت به كار گروهي و تشكيلاتي خاطرنشان كرد: تصميم و تلاش دارم كه با جمعي به صورت منظم و سامان يافته كار كنم و از اول هم عادت به كار فردي و تك‌نفره نداشتم.وي هم‌چنين با تاكيد بر لزوم رعايت قانون اظهار داشت:ما مي‌گوييم دولت مشروعيت ندارد چون آراي مردم را ندارد. ما بايد تلاش كنيم كه از طريق حركت در چارچوب قانون، اعتراض خود را نسبت به محتواي حركت صورت گرفته نشان دهيم. در غير اين صورت مجبوريم در هر قدمي از خود يك ديگري بسازيم و اين چيزي نيست كه به دنبالش هستيم.موسوي تصريح كرد: اعتنا و توجه به چارچوب‌هاي قانوني براي ما اهميت فوق‌العاده‌اي دارد، وگرنه وضعيت ناخوشايندي در سطح جامعه خواهيم داشت و چه بسا مواجه شويم با اين‌كه نيروهاي ملي، مذهبي، قومي و قبيله‌اي در مقابل يكديگر قرار گيرند. ما دائم اعتراض مي‌كنيم به اين‌كه نظمي كه شما از آن صحبت مي‌كنيد از محتوا خالي مي‌شود و اعتماد مردم را از دست مي‌دهيد، در حالي كه اعتماد مردم قوي‌ترين مولفه‌ي اقتدار كشور است. بنابراين ما هم‌چنان اعتراض و فعاليت سياسي مي‌كنيم.وی با بيان اين‌كه اگر نظام نتواند راه‌هايي براي اين رفتارها باز كند خود را در معرض ساختارشكني قرار می دهد، اظهار داشت: اگر دولت نتواند علامت‌ها را ببيند و با جريانات كنار بيايد با ساختارهاي نيرومند مردمي مواجه خواهد شد. در اين صورت وضعيت كشور وضعيت سودمندي براي آينده نخواهد بود. حركت من در داخل چارچوب‌هاي قانوني است. براي مثال شوراي نگهبان بايد بي‌طرف باشد ولي اين شورا با همين وضعيت جانبدارانه حكم مي‌دهد و ما به اين حكم اعتراض مي‌كنيم.در حاشيه‌ي اين مراسم، تني چند از زندانيان و خانواده‌هاي آنها كه در
اين ديدار حضور داشتند با مهندس موسوي به گفت‌وگو پرداختند
new video

Wednesday, July 1, 2009

بیانیه شماره 9 میرحسین موسوی

https://twitter.com/shirenar
new video
http://www.youtube.com/watch?v=OKJZ2d3VQK0
july 3
http://www.youtube.com/watch?v=O2ILypZrhXI aljazire
http://www.youtube.com/watch?v=C_TBMfVp144 neda new video
http://www.youtube.com/watch?v=fUsh45HGuKk basij vandelize
http://www.youtube.com/watch?v=kXKWjlNt-vE night
http://www.radiofarda.com/content/F7_New_Video_about_clash_Between_Basij_and_People/1768311.html shot at people directly
http://www.youtube.com/watch?v=2kCLmvkkJ8w man shot
http://www.youtube.com/watch?v=lu9oY0jF11U street
http://www.youtube.com/watch?v=asv7nFFbw54 neda befor she gets shot
http://www.youtube.com/watch?v=g7EUdf4OI6E iran video conf
http://www.youtube.com/watch?v=WOcJPusgZ18 basij video
http://www.youtube.com/watch?v=GUbj_Z-kquM help iran

بیانیه شماره 9 میرحسین موسوی در مورد اعلام تایید نتایج انتخابات ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان
قلم - بیانیه شماره 9 مهندس میرحسین موسوی در مورد اعلام تایید نتایج انتخابات ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان لحظاتی پیش صادر شد. به گزارش قلم نیوز متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیمهموطنان عزیز
همان‌گونه که انتظار می‌رفت شورای نگهبان، پس از نمایش‌هایی که توجه هیچ‌کس را جلب نکرد، و با چشم بستن بر روی انبوه تقلب‌ها و تخلف‌های صورت گرفته، سرانجام نتایج دهمین دورة انتخابات ریاست جمهوری را تایید کرد. جشنواره‌ای که تجدید حیات ملت ما را مژده می‌داد با تقلب و تخلف از عهدهای اسلام و انقلاب با ناگوارترین صحنه‌ها به پایان رسید؛ با حمله به خوابگاه دانشجویان، با خون‌های ریخته شده، جوانان کتک خورده و مورد اهانت قرار گرفته، صدا و سیمای از انظار جامعه افتاده، قلم‌های شکسته، روزنامه‌های بسته، با فضای امنیتی کودتاگونه و بی‌اعتمادی تلخ و گستردة مردم نسبت به نتایج اعلام شده برای انتخابات و دولت ناشی از آن. به زودی گرمای حادثه فرو می‌نشیند و دست‌اندرکاران این ماجرا با صورت‌حساب بلندبالای اشتباهات خود روبرو می‌شوند. آیا آنان از تحمیل آنچه روی داد سود بردند؟
از این پس ما دولتی خواهیم داشت که از نظر ارتباط با ملت در ناگوارترین شرایط به سر می‌برد و اکثریتی از جامعه، که اینجانب نیز یکی از آنان هستم، مشروعیت سیاسی آن را نمی‌پذیرد. دولتی با پشتوانه‌های ضعیف مردمی و اخلاقی که از او انتظاری جز بی‌تدبیری، قانون‌گریزی، عدم شفافیت، تخریب ساختارهای تصمیم‌گیری و تدوام سیاست‌های ویرانگر اقتصادی نداریم، و بیم آن می‌رود که بر اثر ضعف‌های بی‌شمار ذاتی و عارضی‌اش در ورطه امتیاز دادن به بیگانگان بیفتد. این چیزی نیست که ما از آن خرسند باشیم، بلکه از آن به شدت واهمه داریم.
خطر در پیش است. نظامی که به مدت سی‌سال به اعتماد مردم متکی بود نمی‌تواند یک شبه قوای امنیتی را جایگزین این نقطه اتکا کند. این اعتماد لطمات جدی دیده است؛ اگر انکار این واقعیت سودی می‌رساند، ما نیز با منکران آن هم‌صدا می‌شدیم، از بس که خطر عظیم است. اگر آنچه انکارش می‌کنیم واقعا صحت ندارد، چرا به دیگران اجازه اجتماع نمی‌دهیم تا معلوم شود که چقدر اندکند.
باید باز گردیم، هنوز دیر نشده است. هنوز می‌توان اطمینان آسیب دیدة مردم را بازسازی کرد؛ امنیت نظام ما در گرو چنین کاری است. فرزندان انقلاب را از زندان‌ها آزاد کنید. حبس آنان جز تغذیه غریزه فرافکنی در وجود خود شما فایده‌ای ندارد. مردم چگونه می‌توانند به حکومتی اعتماد کنند که دوستان و همکاران و فرزندانش را به صرف توهم در بند می‌کند؟ چیره کردن فضای امنیتی بر جامعه جز صدمه زدن به عواطف ملت نسبت به نظام اثری نمی‌گذارد. مطبوعات آزاد مجاری تنفسی یک جامعه سالمند؛ برای ترمیم اعتماد مردم این مجاری را مسدود نکنید.
باید به اسلام باز گردیم، اسلام ناب محمدی که تحجر را بر نمی‌تابد و تا قیام قیامت برای معضلات جدید بشریت پاسخ‌های بکر و نو دارد. به اسلامی باز گردیم که ما را به امانت و راستی فرا خوانده است.
به صداقت بازگردیم. چگونه از مردم می‌خواهیم ایمان‌های مذهبی‌شان را سرمایه اعتماد به ما قرار دهند در حالی که صراحتا به آنان دروغ گفته می‌شود؟
به خرد بازگردیم. کشوری به عظمت ایران را، با آرمان‌هایی به بزرگی اهداف انقلاب اسلامی و با دشمنانی به آن سرسختی و کینه‌توزی که می‌شناسیم با دور ریختن سی سال تجربه مدیریتی و انکار ضرورت برنامه‌ریزی و تصمیمات خلق‌الساعه فردی اداره نمی‌‌توان کرد.
به قانون بازگردیم؛ به قانون اساسی، این بزرگترین میثاق ملت. به قوانینی که خود وضع کرده‌ایم پایبند بمانیم و آنها را اجرا کنیم. بدون این کار سنگ روی سنگ بند نخواهد ماند.
مردم به حکومتی اعتماد می‌کنند که آنان را محرم بداند. چرا باید مهم‌ترین مسائل مملکت از مردم پنهان باشد؟ محرم دانستن ملت و شفافیت اطلاعات اولین قدم در راه مبارزه با فساد است، حال آن که مردم ما حتی به اندازه خواندن خبرهای چند روزنامه محرم دانسته نمی‌شوند.
به مردم بازگردیم. چرا هر گره سهلی را با دندان‌های امنیتی باز می‌کنیم؟ چرا به کوچکترین بهانه،‌ هرکسی را از دایره خود‌ی‌های‌مان دور می‌کنیم؟ این یکی بیش از اندازه جوان است، آن یکی بیش‌ از اندازه هنرمند است، آن یکی روشنفکر است، این یکی با ما اختلاف سلیقه دارد، آن یکی دانشجوست، این یکی از کار ما ایراد می‌گیرد، آن یکی به گروه ما تعلق ندارد، این یکی قدش بلند است، آن یکی خیلی شیک‌پوش است. آن‌قدر از دور خود می‌رانیم تا این که تنها می‌مانیم. این شیوه انقلاب اسلامی نیست، و شیوه اسلامی نیست که آغوشش را به روی همه باز می‌کند و به صرف شهادت زبانی، انسان‌ها را در دایرۀ خود می‌آورد.
چرا باید پس از یک انتخابات سرنوشت‌ساز در معرض چنین خطراتی باشیم، حال آن که انقلاب و نظام ما در آستانة تحصیل بزرگترین دستاوردها بود؟
مردم!
ما راهی دور و در نگاه نخست غیرقابل عبور را در چند ماه کوتاه پشت سر گذاشته بودیم. ما با هم این فاصله را آمدیم؛ از فضایی که به گرد دروغ و تردید و به غبار رمیدن‌های گروهی، طبقاتی، خانوادگی و بین‌نسلی آلوده شده بود، از دورانی که نطفه نا‌امیدی شروع به رشد کرده بود، زمانی که فاصله مردم از نظامشان روز به روز بیشتر می‌شد، تا با هم مقدمات انتخابات را به جریانی طولانی از یک تجدید حیات ملی تبدیل کنیم؛ فضایی پر از آشتی، شادی، آگاهی و نشاط، عرصه‌ای که در آن دوستداران نامزدها در حالی که خنده از لبانشان رخت بر نمی‌بست می‌توانستند با یکدیگر به بحث درباره آینده بنشینند و آن آزادی فرزانه که انقلاب ما وعده‌اش را داده بود تجربه کنند. فضایی که در آن کسی خود را شهروند درجه دوم و غیرخودی با انقلاب و نظام اسلامی نبیند، و کرد و لر و عرب و بلوچ و ترک و هر قوم دیگر و پیر و جوان و میانسال و هر قشر دیگر و هر صنف دیگر و هر سلیقۀ دیگر که تا چند ماه پیش خود را بیگانة با سرنوشت کشور می‌دید همچون عهد نخست جمهوری اسلامی، خویشتن را از نو در دایره صاحبان انقلاب بیابد.
ما با هم آمدیم تا با تجسس در احوال شخصی مردم مخالفت کنیم و از نفرت‌پراکنی و پرونده‌سازی بیزاری بجوییم. با هم آمدیم تا حاکمیت عقل و عشق را توامان داشته باشیم. همۀ ما به چهرۀ رحمانی اسلام رو کردیم و در این رویکرد میراث تمدنی ایران عزیز و بزرگ را تجدید شده دیدیم، تا آنجا که در مساجد شعار ایران، ایران! را با طنینی که هنوز در تکبیرهای شبانۀ شما شنیده می‌شود سر دادیم و کسی احساس نکرد که ایران جدای از انقلاب و یا جدای از اسلام است، بلکه اسلام و ایران و انقلاب از تحجر و کهنگی و تعصب و خارجی‌گری جداست. اسلامی که در ورای تمایزات عقیدتی و طبقاتی و قومی و جنسیتی کرامت انسان‌ها را ارج می‌نهد و اصل می‌داند. اسلامی که شوینده هر نوع نابرابری در مقابل قانون و پرچمدار تکریم حقوق شهروندی است.
مردم!
علیرغم آنچه روی داد، ما در این چند ماه آرزوهای بلند و کوشش‌های خالصانۀ خود را نباختیم. ما در این میانه مستوره‌ای از تحقق آرمان‌هایمان را یافتیم و دیدیم که آنچه به‌ دنبال آنیم چقدر خواستنی است و چه نسبت نزدیکی با حقیقت اسلام و انقلاب و هویت ملی ما دارد. این دستاوردی است که هیچ‌کس نمی‌تواند آن را از ما بستاند. ما با هم سرمایه‌ای اندوخته‌ایم که پشتوانه و بستر حرکت‌های آتی ما و فرزندانمان خواهد بود و این خط سبز جوشیده از فطرت‌های مردم و واقعیت‌های تاریخی کشور و انقلاب همچنان در طول سال‌ها ادامه خواهد یافت تا به مقصد نهایی خود برسد. ما برای حفظ این دستاورد بزرگ همچنان ایستادگی خواهیم کرد.
تمامی تلاش‌هایی که این روزها در مخالفت با شما صورت می‌گیرد برای آن است که از ثمربخش بودن اعتراضات قانونی خود ناامید شوید، زیرا تا ما ناامید نشویم این دولت از اعتبار واقعی برخوردار نخواهد شد. امید به آینده رساترین اعتراض ماست. به سابقه دیرینه این سرزمین نگاه کنید. در زندگانی ما مردم که از کهن‌ترین تمدن‌ها زاده شده‌ایم، فراز کنونی جزئی از یک تاریخ طولانی است. ما در جاده‌ای به درازای تاریخ همه بشریت قدم می‌زنیم. در این جاده چه بسیار ملت‌ها که منقرض شدند و جز داستانی از آنان باقی نماند. آن چیزی که ملت ما را به خلاف آنان و علیرغم سخت‌ترین رویدادها زنده نگه داشت امید بود، زیرا آفت این راهپیمایی هزاران ساله ناامیدی است. مردم ما می‌توانستند با بدبینی و ناامیدی حوادثی شبیه به آنچه را که در جریان انتخابات گذشته با آن روبرو شدیم پیش‌بینی کنند و به صحنه نیایند. آیا آنان اشتباه کردند که به این پیش‌بینی‌ها اعتنا نکردند؟ نه! آنان به مقتضای روح امیدی که هسته درونی هویت ملی ما را شکل داده و ما را در طول هزاره‌ها زنده نگه‌ داشته است چنین کردند. به‌ویژه با جوانان می‌گویم که اگر می‌خواهید ایرانی باقی بمانید از شعله امید در سینه‌های خود محافظت کنید، زیرا امید بذر هویت ماست؛ بذری که با نخستین باران شروع به روییدن می‌کند و جان هرکسی را که هنوز ایرانی باقیمانده است، در هر کجای جهان که بیتوته کرده باشد به اهتزاز در می‌آورد، تا از نو خود را در سرنوشت این خاک شریک بداند.
امیدی که هویت ما را شکل داده است معطوف به چه چیز است؟ قطعا معطوف به امور غیر واقعی و خرافه‌های واهی نیست، و الا نمی‌توانست ملتی را برای هزاران سال زنده نگه دارد. بلکه این امید معطوف به لطف و فضل الهی است. اگر علاقه به این هویت تاریخی کمترین فاصله‌ای با اسلام ندارد، به این خاطر است. ما آمده بودیم این علاقه را احیا کنیم. از این هویت خود فاصله نگیریم. شما وظیفه خویش را به درستی انجام داده‌اید و غیر ممکن است که لطف خداوند مردمی را که با نیت‌های پاک ادای وظیفه می‌کنند تنها بگذارد.
امید به صرف گفتن و شنیدن شکل نمی‌گیرد و تنها زمانی در ما تحکیم می‌شود که دستانمان در جهت آرزوهایی که داشتیم در کار باشد. دستانمان را به سوی یکدیگر دراز کنیم و خانه‌هایمان را قبله قرار دهیم. واجعلوا بیوتکم قبله. به خودتان و دوستان همفکرتان برگردید و این بار هر شهروند محوری باشد برای یک فعالیت مفید سیاسی،‌ اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و منتظرتشویق و کمک دولتی که وجاهت خود را از دست داده است نباشد.
مسئولیت تاریخی ماست که به اعتراض خود ادامه دهیم و از تلاش برای استیفای حقوق مردم دست بر نداریم. مسئولیت دینی ماست که نگذاریم انقلاب و نظام به آنچه اسلام نمی‌پسندد استحاله بیابد. مسئولیت انقلابی ماست که اجازه ندهیم حاصل خون صدها هزار شهید به یک دولت امنیتی تنزل پیدا کند و مستهلک شود. لیکن برای آن که این اعتراض به نتیجه‌ای دلخواه برسد باید چند اصل مهم را رعایت کنیم:
- نظام و انقلاب اسلامی میراث و میوه مبارزات تاریخی دویست‌ ساله شما با استبداد و عقب‌ماندگی است. جمهوری اسلامی نظامی‌است که اگر بر اساس عهد نخستین و نسخه‌ اصیلش به اجرا درآید تمامی خواسته‌های ما را در بر می‌گیرد. مبادا کسی فریب شعارهای ساختارشکنانه را بخورد. اینجانب قویا با چنین وسوسه‌ای مخالفم و اعتقاد دارم قانون اساسی ما همچنان دارای ظرفیت‌های ارزشمند تحقق نایافته‌ای است که باید با فعالیت همه نخبگان روحانی و دانشگاهی و اندیشمندان کشور اجرای آنها به صورت مطالبه‌ای ملی درآید.
به یاد آوریم که ملت ما در انقلاب اسلامی به دلیل عدم انعطاف در قبال خواسته‌های به حقش، که از زبان امام راحل بیان می‌شد، مجبور به ساختارشکنی گردید. به همه نهادهای تصمیم‌گیر در نظام توصیه می‌کنم که چون شورای نگهبان عمل نکنند و مجاری را برای اصلاح اشتباهات باز بگذارند، زیرا که بسته شدن این راه، تهدید ساختارشکنی را به عنوان تنها بدیل مطرح خواهد کرد، و این بدیلی است که همة ما هزینه سنگین آن را می‌دانیم و قاطعانه با آن مخالفیم. همچنین تاکید می‌کنم که تعلل در محقق ساختن آرمان‌هایی چون قانون‌گرایی، عدالت، آزادی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، و به ویژه اصول معطل مانده قانون اساسی مشروعیت‌سوز است.
- اسلام آن پوستین وارونه‌ای نیست که برخی مخالفان شما پوشیده‌اند. شیوه آنها این است که هر چیز مقدس و مبارکی را به نفع سلیقه خود مصادره کنند، تا جایی که حتی اگر بتوانند شال سبز شما را هم می‌ستانند. اسلام راستین نسبتی با ظاهرسازی‌ها و کج‌اندیشی‌های آنان ندارد، بلکه مکتبی رهائی‌بخش است که اگر به حقیقت و نورانیت آن برسیم دوای تمامی دردهای شخصی و اجتماعی ماست.
- ماجرای ما، هر چقدر تلخ، یک اختلاف خانوادگی است که اگر خامی کنیم و بیگانگان را در آن دخالت دهیم به زودی پشیمان خواهیم شد.
- در اعتراض و حرکت اصلاحی و اصولی ما هیچ‌کس نباید صدمه ببیند. ما زمانی در تلاش خود موفق خواهیم بود که ابتکارهای ما برای احقاق حقوقمان تا آن حد اندیشیده شده، کارآمد و در چارچوب قانون باشد که حتی کودکان خردسال و زنان باردار بتوانند در آن شرکت کنند.
- ما در برهه‌ای و گریوه‌ای از تاریخ کشور خود قرار داریم که راه‌حل بسیاری از مشکلات‌ ما قانون است. درست است! قانون همیشه بی‌عیب نیست. درست است! قانون عرفی قراردادی اجتماعی است و به مانند هر عهد و پیمانی که انسان‌ها با هم می‌بندند رعایت آن تنها تا زمانی الزامی است که طرف مقابل نیز به آن پایبند باشد. درست است! مخالف شما قانون‌ اساسی را زیر پا می‌گذارد، به خلاف نص این میثاق ملی شما را از حق برگزاری اجتماعات محروم می‌کند، بلکه حتی اگر به نشانه اعتراض پارچه‌ای سبز به دستتان ببندید به رغم اصول متعدد قانون اساسی و قوانین بی‌شمار عادی، خود آن کسی که مسئول حفظ امنیت است شما را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد. درست است! متقلبان و دروغگویان تنها به نیت تحمیل منویاتشان در پشت نام قانون سنگر گرفته‌اند. لیکن تلاشی که ما وارد آن شده‌ایم یک مشاجره و تلافی‌جویی نیست. ما را عصبانیت یا جاه‌طلبی یا خودپسندی برنیانگیخته است، بلکه حرکت ما اقدامی برای اصلاح و تامین بهروزی کشور است. برای رسیدن به چنین هدفی جا دارد که ما حتی به جسد قانون احترام بگذاریم، زیرا می‌دانیم که در فردای نزدیک، زمانی که کوشش‌مان به ثمر می‌رسد، نخستین اصلی که باید آن را نهادینه کنیم پایبندی به قانون است. این شالوده‌ای است که امروز صبورانه می‌ریزیم تا بر رویش بنای رفیع فردایمان را استوار کنیم.
- سرانجام وحدت. همه شما را به برادری دعوت می‌کنم. پیروزی ما در گرو معاضدت و پیوند با یکدیگر است، و در این یکدیگر تمایزی میان ما و مردمی که به دیگران رای داده‌اند نیست. حتی آنانی که اینک رو در روی ما به خشونت متوسل می‌شوند در اخوت ما شریکند، زیرا ما به دنبال آینده‌ای هستیم که در آن همان کسی که خواهر و برادرمان را در خیابان‌ها کتک زده است، سعادتمندتر، معنوی‌تر، سالم‌تر و زیباتر از امروز زندگی کند. رنگ سبزی که ما به عنوان نماد خود انتخاب کرده‌ایم یک معنایش هم این است؛ رنگ سبزی که ما را به اهل‌بیت نور، اهل بیت راستی، اهل‌بیت خرد، اهل بیت کرامت و فضیلت پیوند می‌دهد.
شاید بگویید که با این همه قید و بند دیگر فرجه‌ای برای بیان اعتراض باقی نمانده است. این گمان خامی است که مخالفان سطحی‌اندیش و افراطی شما در سر دارند. الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. کسانی که در راه خدا می‌کوشند خداوند آنان را به راه‌های خود هدایت می‌کند. به عنوان نمونه‌هایی از این هدایت به یاد آورید که خداوند چگونه آرامش را بر اجتماعات بی‌کرانة‌تان مستولی می‌کرد و یا در خلال آنها ظرفیت‌های ذهنی مردم به چه شعارهای نغزی رهنمون می‌شد. همان خلاقیت همچنان قادر است که با توجه به تمامی این اصول راه‌کارهایی بکر و موثر پیش‌پای ما قرار دهد، میدان‌های گسترده‌ای برای عمل در مقابل‌ ما بگشاید و تجربیات جدیدی برای آزادیخواهان جهان اندوخته کند.
در ابتدا هدف همه ما از شرکت در انتخابات آن بود که عقلانیت دینی به فضای مدیریت کشور بازگردد، لیکن در میانه مسیر به اهدافی بسیار بلندتر هدایت شدیم. ما در این بین می‌خواستیم ارکان ذیربط نظام به یاد آورند که در ورای تمامی آنان و ما فوقشان میزانی به نام رای و عزم مردم وجود دارد که آنها نه حق دارند و نه می‌توانند آن را نادیده بگیرند. امروز خواست عمومی برای سازوکاری کارآمد جهت انتخابات که در آن اطمینان ملی حاصل شود و دروغ، تقلب و تزویر جایی نداشته باشد، به یک مطالبه انکار ناپذیر مردمی تبدیل شده است. در هر قدمی در آینده تجربه تلخ و مشروعیت‌‌زدای جریانات اخیر باید پیشاروی ملت باشد و نباید هیچ فرصتی برای روشن‌تر شدن ابعاد این دروغ و تقلب بزرگ و پی‌آمدهای تلخ آن از دست برود.
در ایامی که گذشت شخصیت‌ها و گروه‌هایی به سراغ اینجانب آمدند و خواستار گذشت من از آنچه گذشت شدند. شاید توجه نمی‌شد که اینجانب از همان ابتدا از حق شخصی خود گذشته بودم، اما مسئلة انتخابات مسئلة شخصی من نبود و نیست. من نمی توانم بر سر حقوق و آرای پایمال شدة مردم معامله یا مصالحه کنم. مسئله جمهوریت و حتی اسلامیت نظام ماست. اگر در این نقطه ایستادگی نکنیم، دیگر تضمینی نداریم که در آینده با حوادث تلخی نظیر آنچه در انتخابات کنونی گذشت روبرو نباشیم.
گرو‌هی از نخبگان بر سر آنند که گرد هم آیند و با تشکیل جمعیتی قانونی صیانت از حقوق و آرای پایمال شده مردم در انتخابات گذشته را از طریق انتشار مدارک و اسناد تقلب‌ها و تخلف‌های انجام گرفته و نیز رجوع به محاکم قضایی پیگیری کنند و نتایج آن را مستمرا به اطلاع عموم مردم برسانند. اینجانب نیز به این جمع می‌پیوندم. این گروه اجرای اصول معطل مانده قانون اساسی را در دستور کار خود خواهد داشت و علاوه بر آن در این مرحله مطالبات زیر را دنبال خواهد کرد:
- توقف برخوردهای امنیتی، فوق امنیتی و نظامی با مسائل انتخاباتی و بازگشت کشور به فضای طبیعی سیاسی
- اصلاح قانون انتخابات به نحوی که امکان تکرار تقلبات گسترده را از بین ببرد و بی‌طرفی نهادهای مجری و ناظر را تضمین کند
- رعایت اصل 27 قانون اساسی در مورد آزادی تجمعات
- آزادی مطبوعات و رفع توقیف از آنها
- فعالیت مجدد سایت‌های خبری مستقل
- ممنوعیت مداخلات غیرقانونی دولت در فضای ارتباطی، نظیر اینترنت، پیام‌های کوتاه، و جلوگیری از قطع ارتباطات تلفنی و شنود مکالمات مردم و هر گونه تجسس دیگر
- توقف برخوردهای یک‌جانبه، افترا، دروغ‌پردازی و اهانت در رسانه رسمی کشور
- برخورداری از کانال‌های مستقل تلویزیونی در خارج و داخل کشور
- صدور مجوز برای تشکیل جمعیت‌های سیاسی،‌ فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی
- آزادی همه دستگیرشدگان سیاسی، ابطال پرونده‌سازی‌های جعلی امنیتی و دخالت ندادن پرونده‌های جاری در برخورداری آنها از حقوق اجتماعی
در انتها به همه مردم شریف کشورمان، چه آنها که به اینجانب رای دادند و چه آنهایی که به اینجانب رای ندادند، به ویژه کسانی که در حوادث ناگوار هفته‌های اخیر صدمه دیدند درود می‌فرستم. همچنین مقام شهیدانی را که به جرم حق‌خواهی و آزادی‌طلبی در خون خود غلطیدند ارج می‌نهم و از خداوند بزرگ برای خانواده‌های عزیز آنان طلب صبر و اجر دارم.
میر حسین موسوی